با بدگمانی چه باید کرد؟
۱٫ معنای بدگمانی
بدگمانى در لغت به معناى سوءظن، بدخیالى، خیال و اندیشه بد کردن درباره دیگران آمده است. به عبارت دیگر، بدگمانى، آن است که انسان، درباره رفتار و گفتار دیگران، افکار و خیال های ناروا داشته و به آن ترتیب اثر دهد و آن خیال را به صورت یک واقعیت ببیند. به عنوان مثال، مردی را در حال گفت و گو با زنی دیده و به ذهنش خطور کند که این دو با هم رابطه نا مشروع دارند، گفت و گوى آنها، عاشقانه است و در عمل، با آن شخص، معامله یک انسان بدکار، بدعمل و بدچشم بکند و از او سلب اطمینان نماید. به چنین حالتی بدگمانی و به آن که درباره دیگران این گونه اندیشه بد دارد، بدخواه، بدگمان و بداندیش گویند.
۲٫ قلمرو بدگمانی
الف) بدگمانی به خدا: بدگمانى نسبت به خدا، همان حالت یأس و نومیدی از رحمت واسعه الهی است، که از گناهان بسیار بزرگ، محسوب می شود.ب) بدگمانى به مردم: بدگمانى نسبت به مردم آن است که انسان نسبت به افراد جامعه بدون آن که واقعاً کار ناشایستى انجام داده باشند، فکر و خیال بد کند و به آن ترتیب اثر دهد.ج) بدگمانى به خود: بدگمانى نسبت به خود، آن است که انسان همواره خود را در برابر انجام حقوق خدا و بندگانش مقصّر ببیند.
۳٫ زیان هاى بد اندیشى
بدبینى، پیامدهاى نامطلوبى در زندگى فردى و اجتماعى انسان دارد که برخى در زیر مى آید:
الف) آثار فردى
اول مردم گریزى: زندگى اجتماعى بر اساس انس و الفت میان انسان ها و اعتماد متقابل است، اگر انسان ها به یکدیگر بدگمان شوند، اعتماد متقابل خدشه دار مى شود و انس و الفت به تنفّر و دیگر گریزى مبدل مى شود و فرد بدگمان از دیگران مى گریزد، فاصله مى گیرد و تنها مى شود.دوم تباهى عبادت: بدگمانى به دیگران و ترتیب اثر دادن به آن، عبادت انسان را فاسد مى کند
و کوله بارى از گناه براى انسان به ارمغان مى آورد.سوم هلاکت: بدگمانى یکى از بیماری هاى خطرناک روحى است و شخص بدبین و بدگمان، همواره عذاب مى کشد و آیینه دلش بر اثر افکار و خیال هاى باطل تیره شده و از این رهگذر سلامت خود را نیز با گذشت زمان از دست مىدهد و به واسطه یأس و ناامیدى ناشى از سوء ظن، خود را به هلاکت مى رساند.
ب) آثار اجتماعى
اول عدم اعتماد متقابل: بدگمانى، روح اعتماد جمعى را خدشه دار کرده و امنیت اجتماعى را از بین مى برد، به گونه ای که هیچ کس به دیگرى اعتماد و اطمینان نمى کند. افراد با دیده خیانتکار به هم مى نگرند و از هم دیگر مى گریزند.دوم فساد کارها و بر انگیختن دیگران بر شرارت ها: از جمله آثار بدگمانى این است که کارهاى شایسته به فساد کشانده شود؛ زیرا بدگمانى، بى اعتمادى پدید مى آورد و بى اعتمادى، واکنش هاى منفى را در دیگران بر مى انگیزد و به جاى انجام کارها از روى دلسوزى و علاقه، آنان را به برخوردهاى تصنّعى-براى جلب اعتماد- یا به کار شکنى، مشکل تراشى و پیچیده ساختن انجام کارها وادار مى سازد. به عبارت دیگر؛ بدگمانى، انسان هاى قابل اعتماد و درستکار را به استفاده از روش هاى نادرست مى کشاند.
۵-بهترین روش درمان بدبینی
بدبینی یکی ازمخربترین رفتارهایی است که بر تمام جوانب زندگی فرد بدبین تأثیر میگذارد و در رده اختلالات روانپزشکی به حساب میآید و نوعی اختلال شخصیت معرفی میشود که به طور افراطی و بیمارگونه افراد دارای این اختلال به همه جوانب و مسائل زندگی خود سوءظن و شک پیدا میکنند.افراد بدبین اغلب به وسواس فکری و عملی نیز مبتلا میشوند و مستعد اختلالات رفتاری دیگر هستند. این افراد ابتدا به رفتارهای همسر خود در زندگی مشترک شک میکنند و سوء ظن افراطی نسبت به همسر یکی از مشخصههای اصلی این بیماری به شمار میرود.
یکی از مواردی که در طول زندگی مشترک این افراد، اطرافیان را آزار میدهد این است که به تعاملات اجتماعی همسر و فرزندان خود مشکوک میشوند تا جاییکه به نحوه پوشش همسر خود ایراد میگیرند. در زندگی فردی و اجتماعی افراد بدبین مشکلات زیادی دیده میشود. تعاملات و روابط اجتماعی شان ضعیف است و همین امر موجب میشود تا تنها و منزوی شوند.
بهترین روش درمانی این است که تحت نظر روانشناس یا روانپزشک باشند و تحت دارو درمانی و رفتار درمانی قرار گیرند. این افراد اغلب از پذیرش بیماری خود امتناع میورزند و در مراحل اولیه از ادامه درمان صرف نظر میکنند و همین امر موجب میشود تا بنیان خانواده و زندگی خانوادگی شان از هم پاشیده و در نهایت تصمیم به طلاق و جدایی بگیرند. بدبینی مانند آفتی است که تمام اعضای خانواده را مبتلا کرده
و زمانی که به همه جوانب زندگی یک فرد نفوذ پیدا کند فرد بیمار آیندهای روشن را در مقابل خود نخواهد دید، بنابراین یکی از راهکارهای پیشنهادی این است که آنها را به درمان تشویق کنیم.بدبینی به عنوان بیماری شایع جوامع شرقی ، یک نوع اختلال شخصیت است که به واسطه آن فرد بطور بیمارگونه ای نسبت به همسر خود ، رفتارهای او و روابطش دچار کج فهمی است. بدبینی مثل یک ویروس در تمام اعضای خانواده نفوذ می کند و فرزندان خانواده بدبین در آینده به این بیماری مبتلا خواهند شد.
آیا بدبینی در زندگی مشترک به هر شکل و میزانی محکوم است؟
برای ریشه یابی بدبینی و توضیح این بیماری در ابتدا باید تعریفی از شخصیت سالم ارائه دهیم. شخصیت سالم را کسی دارد که از انواع بیماریهای روانی مقدار کمی داراست. به این معنی که کسی که شخصیت سالم دارد به موقع کم حرف ، برونگرا ، درونگرا ، بدبین و مضطرب است، ولی هیچکدام از این حالتها بر دیگری غلبه نمیکند و جزو رفتارهای دائمش نیست. شخصیت سالم اضطراب دارد که به موقع سرقرارش برسد، بدبین است چرا که فورا به هر شخصی اعتماد نمیکند، درونگرا و کم حرف است چرا که ممکن است در مراسم عزاداری شرکت کرده باشد. برونگرا و شاد است چرا که در عروسی و جشن است.
نقش خانواده در بروز بدبینی در فرد به چه صورت است؟
در یک خانواده که والدین آن بطور وراثتی مبتلا به بدبینی بوده باشند، اگر مسائل بدبینی و نگرش اطرافیان کودکی که در این محیط پرورش مییابد، مورد ارزیابی بررسی و اصلاح قرار نگیرد، باتوجه به عامل توارث و بودن در محیط متشنج و بیمارگونه شرایط برای بروز بدبینی بسیار مهیاست و فرزند یا فرزندان آن خانواده به آن مبتلا خواهند شد.
انسانهای بدبین دارای چه ویژگیهایی هستند؟
انسانهای بدبین دارای شخصیت کنترلگر هستند. یعنی این که دائم همسر خود را چک میکنند و تمام حرکات ، رفتار و ارتباط های او را زیر ذره بین میگذارند و مدام در حال تست کردن لحظه به لحظه همسرشان هستند. آنها دچار تفکرات هزیانی هستند و در ذهنشان پازلی می سازند که با تکمیل آن همسر محکوم خواهد شد. آنها خیلی زیرکانه و ماهرانه پازل را تکمیل میکنند و طوری استدلال میکنند که گاه برخی از درمانگران تازه کار را نیز به اشتباه میاندازند. معمولا افراد بدبین دارای ظاهری آراسته و در مسائل اخلاقی خیلی مبادی آداب هستند و گاه بدبینیشان را با اخلاقی بودن و متعصب بودن توجیه میکنند.
بدبینی پدر و مادر بر یکدیگر و تاثیر آن در فرزندان
بدبینی در خانواده مثل ویروس است و سریع انتقال می یابد. یعنی اگر مثلا پدر خانواده به مادر بدبین باشد، این بدبینی به پسر سرایت کرده و در دوره نوجوانی ابتدا نسبت به خواهر کوچکتر یا حتی بزرگترش بدبین است و در آینده به همسرش شکاک میشود. سقراط در یکی از کتابهایش میگوید که وقتی به شرق سفرکردم، ۲ بیماری را زیاد دیدم یکی بدبینی در مردان و وسواس در زنها. بدبینی گاه به صورت یک ویژگی بارز دیده میشود، ولی در خیلی از موارد در متن بسیاری از بیماریهای شایع روانی دیگر وجود دارد. مثل افسردگی یا اسکیزوفرنی.
آیا تعصب با بدبینی رابطه ای دارد؟
تعصب یعنی این که بطور کورکورانه نسبت به یک مطلب یا قضیه ای اظهارنظر کنیم یا آن را باور کنیم. تعصب در واقع یک سری باورهای افراطی و بیمارگونه در رابطه با مطالب است که فرد جای هیچگونه نقد یا استدلال را برای خود یا دیگران نمیگذارد. او یک باور را به عنوان معیار یا ملاک محک قرار میدهد و اگر در باور بیمار گونه اش چند آیتم باشد که او را به استدلال برساند، سریع نتیجه گیری میکند.اى کسانى که ایمان آوردهاید! از بسیارى از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضى از گمانها گناه است،
۳- به طور کلی سوء ظن داراى چند قسم است و هر یک حکم خاص خود را دارد:
۱- شخصى به مسلمانى سوء ظن دارد و بر مبناى این سوء ظن ترتیب اثر مىدهد و آن را در رفتار و یا گفتار خود آشکار مىکند. این قسم از سوء ظن قطعا حرام است و مورد اتفاق فقها است.
۲- سوء ظن این گونه باشد که نسبت به مسلمانى، گمان بدى به ذهن انسان خطور کند (بدون اختیار و ناخودآگاه) و خود شخص از این حالت ناراحت بوده و ابدا این گمان را در رفتار و گفتار خود نشان ندهد؛ بلکه در صدد رفع آن برآید. این قسم از سوءظن قطعا حرام نیست؛ چون چنین حالت و خطورى براى ذهن غیراختیارى است و نهى کردن از امر غیراختیارى قبیح است (المیزان، ذیل آیه ۱۲، سوره حجرات)
۳- انسان نسبت به مسلمانى گمان بدى ببرد و به این امر عقیده داشته باشد. همچنین بدون یقین حکم به بدى او کند و از این حالت ناراحت هم نباشد؛ اما این حالت را در رفتار و گفتار خود بروز ندهد و تنها قلبا از او متنفّر باشد. این قسم از سوء ظن مورد بحث است؛ برخى مثل شهید ثانى و مرحوم مجلسى(ره) این قسم را حرام مىدانند و سوء ظن را به همین قسم معنا مىکنند ، (مرآه العقول، ج ۱۱، ص ۱۶). به نظر ما این قول قوى و محققانه است؛ چرا که سوء ظن اگر از مرحله عقیده فراتر رود
و در گفتار ظاهر شود، غیبت یا تهمت بوده و این گناه جداگانهاى غیر از سوء ظن خواهد بود و اگر در رفتار ظاهر شود، ایذاء مسلمان بوده و گناه دیگرى محسوب خواهد شد. سوء ظن نسبت به دیگران موجب وارد شدن ضررهای فراوان معنوی و حتی مادی به انسان می گردد: حضرت علی (علیه السلام ) فرمود: »مراقب باش که سوء ظن بر تو غلبه پیدا نکند به درستی که بدگمانی هیچ رفاقتی را بین تو و دوستت باقی نمی گذارد« (بحارالانوار ج ۷۷ ص ۲۰۷)
در اسلام شدیداً از ترتیب اثر دادن به گمان های بیهوده و بی اساس منع گشته و از انسان ها خواسته شده تا زمانی که به مسأله ای یقین و علم پیدا نکرده اند درباره آن قضاوت نکنیدچرا که عمل به ظن أ و گمان رابطه بین آدمیان را دچار تشویش و سستی کرده و اعتماد را در جامعه از بین می برد.
حضرت علی (ععلیه السلام) فرمود: «گمان بد کارها را فاسد کرده و انسان را بر کارهای زشت وامی دارد»(غررالحکم حرف سین لفظ «سوء»). حتی در حدیثی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) وارد شده است : «کسی که به برادر خود سوء ظن داشته باشد به تحقیق به خداوند بدی نموده است زیرا خداوند فرموده : «از بسیاری از گمان های بی اساس دوری کنید»(میزان الحکمه ج ۵ ص ۶۲۵)
پس به مجرد این که کلام و یا عملی را از دوست خویش مشاهده کردیم نباید آن را بر بدی و سوء قصد وی حمل نماییم . هم چنین نباید دیگران را بدون دلیل و مدرک متهم به کارهای زشت کنیم و… .پیشوایان دینی و امامان (علیهم السلام ) از ما خواسته اند که کارهای برادران مسلمان خود را بر بهترین شکل حمل نماییم و حتی اگر حمل بر صحت و درستی آن مشکل است تلاش کنیم تا وجه خوبی برایش پیدا کرده واز هرگونه بدگمانی تا قبل از مرحله علم بپرهیزیم (بحارالانوار ج ۷۵ ص ۱۹۶) در غیر این صورت همیشه انسان از دیگران و گفتار و کردار آنان وحشت داشته و چنین خواهد پنداشت که هر عملی که انجام می دهند علیه او صادر گردیده است .
آثار بدگمانی به دیگران:
سوء ظن و بدگمانى آثار فردى و اجتماعى و معنوى زیانبارى به دنبال دارد و به همین دلیل در دین مقدس اسلام، به آن توجه ویژهاى شده و اهل ایمان را سخت از آن برحذر داشتهاند. بدگمانى به دیگران سرچشمه گناهان بزرگى چون تجسّس از کار و حال دیگران، غیبت، تهمت، حسادت و کینهتوزى نسبت به دوستان و اهل ایمان مىگردد و لذا خداوند متعال در قرآن کریم مىفرماید:
«اى مۆمنان! از بسیارى از گمانها بپرهیزید. به راستى که برخى از گمانها، گناه مىباشد و نیز تجسس و غیبت نکنید، آیا کسى از شما دوست دارد گوشت برادر مرده خود را بخورد؟»(حجرات، آیهى ۱۲)البته در ابتدا ممکن است سوءظن بىاختیار حاصل شود و اگر در این مرحله باقى بماند و به مرحله عمل کشیده نشود حرمتى ندارد و زیان آن محدود مىباشد، ولى اگر به آن ترتیب اثر داده شود، گناه و حرام مىباشد و ترتیب اثر دادن به آن در دو مرحله مىباشد:
۱ـ مرحله قلبى:
یعنى در درون خود این گمان بدش را تصدیق کند و آن را در درون انکار و نفى ننماید و احتمال اشتباه ندهد. علماى اخلاق این مرحله را غیبت قلبى مىنامند و آن را حرام دانستهاند. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در این باره فرموده است: به هر کس بدگمان شوى، آن را تصدیق و باور مکن(نقطههاى آغاز در اخلاق اسلامى، آیهالله مهدوى کنى، ص ۱۶۵)
۲ـ مرحله عملى:
یعنى بیان این گمان بد براى دیگران و یا اتهام وارد نمودن به کسى به صرف این احتمال و غیبت کردن از او بر این اساس. در روایتى از پیامبر بزرگوار اسلام(صلی الله علیه وآله) مىخوانیم: خداوند، خون و مال و آبروى مسلمان را محترم شمرده و بدگمانى به او را حرام نموده است(نقطههاى آغاز در اخلاق اسلامى، آیهالله مهدوى کنى، ص ۱۶۸)