با چه کسی ازدواج کنم خوشبخت می شوم؟
اما آیا باید از ترس شکست ازدواج هیچ وقت سراغ آن نرفت؟پاسخ قطعا نه است. باید بدانید از ازدواج چه می خواهید، چه کسی می تواند این خواسته ها را براورده کند و نقش شما در انتخاب و تحقق این خواسته ها چیست.این که می گویند «به هم عادت می کنید»، «علاقه بعداً پیدا می شود» همیشه و در همه جا صحیح نیست.
زمانی علاقه «بعداً» پیدا می شود که پایه و اساس ازدواج بر معیارهای عقلانی استوار شده باشد. با عنوان های«دعواهای پدر و مادرم مرا خسته کرده بود!»، «در تنگنای مالی بودم»، «همه دوستانم ازدواج کرده اند» و … تن به ازدواج تحمیلی و ناخواسته ندهید.اگر از دعواهای والدینتان خسته شده اید دنبال فکر و چاره اساسی باشید، برای فرار از محیط پر آشوب خانه ازدواج نکنید که ممکن است شما هم به همین مصیبت دچار شوید!
براساس نیازهای اقتصادی ازدواج نکنید اگر مهر و محبت که پایه و اساس یک زندگی مشترک است وجود نداشته باشد همه چیز براساس تصادف و شانس پیش می رود، شاید تصادفاً خوب پیش رود و شاید هم برعکس؛ و به علت این که دوستانتان ازدواج کرده اند تن به ازدواج ناخواسته ندهید، نباید بدون دلیل اعتماد به نفستان را از دست دهید و نگران شوید که مبادا کسی به سراغتان نیاید.
به یاد داشته باشید:
زمانی میتوانید فرد مناسبی را برای ازدواج پیدا کنید، که خودتان فرد مناسبی شده باشید.زمانی می توانید ارتباط خوبی با همسرتان داشته باشید که ارتباط خوبی با پدر، مادر، برادر و خواهر خود داشته باشید.
فردی را برای همسری خود انتخاب کنید که:
– ویژگی های خوب پدر یا مادرتان را داشته باشد و ویژگی های منفی آنها را نداشته باشد.– همانند بهترین برادر یا خواهر شما باشد.– از اینکه شبیه به او شوید احساس بدی نداشته باشید.– او را همانگونه که هست، بدون هیچ تغییری بپذیرید.– بتواند برای فرزند شما، پدری بهتر از پدرتان یا مادری بهتر از مادرتان باشد.– بتوانید با او به میزان صمیمیت دلخواه برسید– با فرهنگ و سطح اجتماعی شما سازگاری داشته باشد.– روابط پر خطر کمی در زندگی تجربه کرده باشد.– بتوانید در مورد نیاز هایتان با او به گفتگو بنشینید.
آیا شما برای شروع یک رابطه جدید آمادگی کافی دارید؟
1- فهرستی از آسیب های روحی گذشته خود تهیه کنید سپس یکایک آنها را مرور کرده و منصفانه قضاوت کنید که چگونه با آنها کنار آمده یا آن ها را حل کرده و یا پذیرفته اید. اگر تصور میکنید مسایلی در گذشته شما وجود دارند که به آن ها نپرداخته و بطور جدی و کافی با آنها برخورد نکرده اید و هنوز لاینحل باقی مانده اند بهتر است
پیش از آنکه قدم در یک رابطه تازه بگذارید آنها را رفع کنید. آسیب های روحی میتوانند شامل سوء رفتارهای احساسی، فیزیکی و جنسی در دوران کودکی شما، طلاق والدین، از دست دادن والدین و یا یک عزیز، و یا روابط ناهنجار، ناکام و ناسالم شما در گذشته باشند. زیرا همان مسایل میتوانند در رابطه جدیدتان رخنه کنند و خود را به اشکال مختلف نمایان سازند و مانع شکل گیری یک رابطه سالم گردند.
2- خودآگاهی و عزت نفس شما تا چه حدی است؟ فقدان خودآگاهی و عزت نفس لازم شکل گیری یک رابطه صمیمی و سالم را دشوار و غیر ممکن میسازد. برای آنکه متوجه گردید تا چه اندازه خودتان را می شناسید سعی کنید به پرسش های زیر پاسخ گویید:
* آیا قادر به بیان مهمترین و عمیقترین ارزشهای زندگی خود می باشید؟
* آیا قادر به بیان انتظارات و نیازهای خود از رابطه دلخواهتان هستید؟
* آیا اهداف زندگی خود را شناخته اید؟ و آیا برای دستیابی به آنها از برنامه مدونی پیروی می کنید؟
* آیا نقاط ضعف و قوت خود را کاملا می شناسید؟
برای پی بردن به میزان عزت نفستان به پرسشهای زیر پاسخ گویید:
* خود را چگونه ارزیابی میکنید؟
* آیا نظر مثبتی نسبت به خود دارید؟
* دیگران چگونه شما را ارزیابی میکنند؟
اگر پاسخ های شما گویای آن است که شما در پذیرش و دوست داشتن خود مشکل دارید و غالبا با واکنش منفی دیگران مواجه میگردید باید برای ارتقای سطح اعتماد بنفس و عزت نفس خود بیشتر تلاش کنید. عشق به خویشتن پایه و اساس یک رابطه سالم است.
3- آیا روابط پیشین شما حقیقتا در گذشته بوده و پایان پذیرفته اند؟ اگر شما بطور کامل تجارب و مسایل دردناک و ناخوشایند گذشته خود را کنار نگذاشته و به دست فراموشی نسپرده باشید (البته پس از درس عبرت گرفتن از آنها)، احتمال آنکه آنها را به رابطه کنونی و یا آتی خود بکشانید بسیار زیاد است. زیرا مشکلات تا زمانی که کاملا حل و رفع نگردند مجددا در مغز مرور گشته و تکرار میگردند. بنابراین بسیار اهمیت دارد که پیش از آنکه وارد رابطه جدیدی شوید با تمام رنجها و مشکلات روحی عمده روابط پیشین خود بطور سازنده ای کنار آمده باشید.
تصورات غلط در مورد ازدواج
1- شما تصور می کنید تنها به صرف آنکه شریک خود را دوست دارید میتوانید وی را به دلخواه خودتان تغییر دهید.
2- شما تصور می کنید خواسته و امیال شما همان خواسته و امیال شریک جدیدتان است.
3- شما تصور می کنید عشق و رابطه جاودانه است: مادامی که من عاشق شریک زندگی خود باشم و انرژی، پول و وقت خود را برای وی مصروف دارم، او نیز همیشه در کنار من خواهد ماند.
4- شما تصور میکنید چون فداکاریهای بسیاری در حق وی روا داشته اید همواره شریک زندگیتان باید فریادرس و در دسترس شما باشد، حتی اگر شما در بدترین شرایط و سطح در زندگی باشید..
5- شما تصور میکنید شریک زندگی شما مسئول شادی، خوشبختی و آرامش در زندگی شما است.
هرکسی اهدافی را برای رسیدن خود به خوشبختی در ذهن ترسیم میکند، اما تحقیقات نشان داده خوشبختی واقعی در احساس آرامش در لحظه حال است.اگر تصمیم دارید اهداف خود را برای سال آینده مشخص کنید این کار را با نگرانی انجام دهید زیرا با این کار مانع تحقق آن میشوید.
در ضمن مطالعات انجام شده توسط دنیل گیلبرت استاد روانشناسی دانشگاه هاروارد نشان داده تفکر «زمانی خوشبخت میشوم که…» کاملا بیهوده است زیرا زندگی آرام در لحظه حال را از بین میبرد و در عین حال خوشبختی را منوط به شرطی میکند که معلوم نیست تحقق یابد و یا اینکه با تحقق یافتنش چقدر به انسان کمک کند.
بررسیها نشان داده حتی افزایش درآمد نیز چندان موجب خوشبختی نیست زیرا فقط 10درصد عامل تعیینکننده خوشبختی به ثروت، سطح اجتماعی و… بستگی دارد.مشخص شده افزایش درآمد پس از حدود 11ماه دیگر فرقی با قبل برای انسان نمیکند و این تا زمانی که درآمد 11 برابر شود ثابت است.
خوشبختی
40درصد آن به عادتهای فکری، احساسات، کلمات و رفتار بستگی دارد و 50 درصد مابقی نیز تا حد زیادی ژنتیکی است.در واقع ما به جای انتظار یک هدف ایدهآل باید به بالا بردن عوامل تعیینکننده سطح خوشبختی در خود بپردازیم.اگر شما هم فکر میکنید که با رسیدن به سطح خاصی از تحصیلات، شغل و پول،
زیبایی و حتی سفر یا همسر به خوشبختی میرسید سخت در اشتباهید، زیرا با رسیدن به هریک از آنها میبینیم که بسیار کمتر از آنچه تصور کرده بودیم خوشبختیم و خوشحال میشویم و هر بار که تجربه این حس را هم داریم از هیجان آن کاسته میشود.دیگر به بیشتر و بهتر و ای کاش روزی… فکر نکنید
زیرا در این صورت امکان خوشبختی کلی را از خود گرفتهاید و آرامش و خوشحالی خود را مشروط به هدفی کردهاید که شاید تاثیر چندانی در وضعیت شما نداشته باشد، زیرا مهم این است که احساس خوشبختی باید از درون بجوشد و عوامل بیرونی تاثیر قابل ملاحظهای بر این حس نداشته و اگر هم داشته باشند موقتی و گذراست.پس بیایید که از این به بعد واقعبینتر عمل کنیم و لحظه حال را فدای لحظه نامعلوم فردا نکنیم.