حقیقت انرژی درمانی و درمان اختلالهای جنسی
در موارد دیگری هم افرادی وجود داشته اند که قدرت های غیر شرعی دیگری غیر از انرژی درمانی داشته اند و افراد ناآگاه چون نمی دانسته اند که این قدرت روحی با انرژی درمانی تفاوت دارد؛ به نفع این افراد تبلیغ کرده اند که فلان فرد انرژی درمانگر است. در حالی که انرژی درمانی نبوده است، بلکه جن گیری بوده است.
مثلا در یک مورد یک کسی که به نام انرژی درمانگر مشهور بود، معلوم شد که از طریق بعضی کارهای ضد شرعی با پاره ای از اجنه کافر ارتباط دارد و اخباری را در مورد زندگی مریدانش، از طریق کسب خبر از جنیان به هوادارانش میدهد و ایشان هم فکر می کردند که این فرد، توان درمان گری دارد؛ در حالی که هیچ کار درمانی از وی ندیده بودند. و چون تصور می کردند که استادشان صاحب کرامت است؛ خیال کردند که هر کاری از وی ساخته است. به همین علت انرژی درمانی را هم برایش کاری راحت و قابل انجام می دانستند.
۲٫ نکته دوم این که انرژی درمانی ـ صرف نظر از مدعیان دروغین زیادی که الان در بازار مرید پروری فعالند ـ یکی از توان مندی ها و واقعیت هایی است که خداوند در وجود انسان قرار داده است. یعنی مرتبه ضعیفی از انرژی که قدرت درمان گری دارد؛ در کالبد همه ما وجود دارد. نکته در این است که بعضی در سایه تمرین های تمرکزی و روحی می توانند مقدار بیشتری از این انرژی را به کار بیندازند. میزان انرژی که انسان در حالت عادی می تواند به کار بگیرد، مقدار کمی است. اما می توان با تمرین های متناسب، هم مقدار بیشتری انرژی جذب کرد و هم مقدار بیشتری انرژی برای دیگران ارسال کرد.
۳٫ نکته سوم این که انرژی درمانی نه یک مسئله معنوی و نه یک قابلیت عرفانی که در حقیقت یکی از مزیت های جسم انسان است؛ که خداوند مثل دیگر قابلیت های جسم به انسان موهبت کرده است. انرژی درمانی اساسا ربطی به ایمان و تقوای افراد ندارد؛ یعنی یک فرد بی ایمان و حتی یک انسان ضد خدا هم می تواند در صورت تمرین و ممارست از این قدرت بهره بگیرد.
نتیجه این که حتی اگر کسی در درمان گری با انرژی راستگو هم باشد، حرف ها و ادعاهای معنوی و به ظاهر عرفانی اش، یک فریب است. به عبارت دیگر ممکن است کسی در قدرت درمان گری راستگو باشد ، اما در ادعای عارف بودن و مرشد بودن یک شیاد و فریبکار از آب دربیاید.
به همین علت است در غرب و در اماکن آکادمیک با انرژی درمانی برخوردی علمی کرده اند و نه روحی. چرا که انرژی درمانی و کار با انرژی را در قالب یک رشته علمی تدوین کرده اند و برای آن ضابطه و شرایط و فیلتر های آموزشی قرار داده اند.
۴٫ نکته دیگر این که این طور نیست که همه امراض را بتوان با انرژی درمانی مداوا کرد. اولا بیشتر معطوف به جسم و امراض عضلانی و استخوانی کاربرد دارد؛ نه اختلالات روانی و روحی. دوم این که افرادی که انرژی درمان گر هستند خودشان در معرض تشعشعات انرژی حاصل از انرژی های مضر دیگران هستند. یکی از کتاب های مربوط به این حوزه آورده است:
« هدف انرژی پرانایا اینست که دستگاه تنفسی در بهترین شرایط عمل کند (باعث اصلاح گردش خون شود، هضم و دفع دچار اشکال نشوند، مریضیها تبدیل به سلامتی گردند). (یوگا درمانی، پرتو پرانایا، آینگر، ترجمهی مهیار خورزاد، نشر کارون ص ۴۳)
هر چند منظور مولف امری فراتر از انرژی درمانی موجود است، اما نباید فراموش کرد که حتی مراتب بالای درمان گری با انرژی که این مولف ادعا کرده است، تنها یک اثر جسمی است و نه یک تعالی معنوی و اخلاقی.
۵٫ نکته آخر این که در آزمایشگاه های مخصوص انرژی و دستگاههایی که در این جهت به کار گرفته شده اند؛ ثابت شده است که افراد مومن و با تقوی میزان انرژی زیادتری دارند و حالات معنوی مانند نماز و روزه و دعا انسان را در حالت انرژی متراکم تری قرار می دهد. بنا براین به روش تجربی هم اثبات گردیده که تاثیر ارتباط با خدا و حالت های معنوی که در دین مقدس اسلام به آن پرداخته شده است، بی بدیل است. به عبارت دیگر اعمال شرعی که در متون دینی به آن ها سفارش شده است؛ هم همین تاثیرات را دارد. هر چند انسان مومن و متعبد نباید این اعمال را با قصد کسب انرژی به جا آورد؛ بلکه باید با نیت انجام اوامر الهی به انجام این دستورات اقدام کند. در این صورت هم از نتایج معنوی و اخروی آن بهره مند شده و هم ازثمراتی که در کوتاه مدت بر جسم داشته است، نیز محروم نمانده است.