خشونت مردان در دوران قبل و بعد از ازدواج
مورد خشونت قرار می گیرند و چون توان مقابله یا اظهارنظر در آن محیط را ندارند، خشمشان را بر سر خانواده شان خالی می کنند که به «جابجاسازی خشونت» معروف است.یکی از شایع ترین علل پدیده خشونت خانگی، سوءمصرف مواد است. فرد معتاد، چه در زمان نشئگی و چه به دلیل عوارض مخرب و ماندگار اعتیاد بر مغز، مستعد رفتارهای تکانشی و خشونت است. از جمله این مواد می توان به الکل و انواع مخدرها و محرک ها اشاره کرد. همه این مواد باعث رفتارهای خشونت آمیز می شوند.
وقتی «کتک» سنگ محک عشق می شود
یکی دیگر از علل بروز خشونت خانگی که عجیب هم هست، ابراز خشونت برای آزمودن عشق و وفاداری همسر است! در این مورد فرد از لحاظ عاطفی به هسمرش وابسته است. اما بر سرش فریاد می زند تا ببیند آیا همسرش همچنان او را دوست خواهدداشت یا خیر! بعد یک پله جلوتر می رود و او را کتک می زند تا ببیند آیا خانمش بعد از کتک خوردن هم به زندگی با او ادامه می دهد یا خیر! البته معمولا افرادی با اختلال شخصیت مرزی با اختلال شخصیت
سادیستیک با چنین روش خشونت آمیزی محبت طرف مقابلشان را می سنجند و این عمل کاملا غیرطبیعی است. در این مورد هم ممکن است فرد در دوران کودکی در محیط خانوادگی خشنی رشد کرده باشد یا پذیرش چنین رفتاری با مادرش داشته و او هم به عنوان الگو، این رفتار را آموخته و این باور غلط در ذهنش جای گرفته که «زن خوب، زنی است که مثل مادر من بسوزد و بسازد!»
قربانی نشوید!
این تفکر «سوختن و ساختن» یا اینکه می شنویم بعضی خانم ها می گویند «چاره ای جز تحمل ندارم!» همگی باورهای غلطی هستند که شکل گرفته اند. بسیاری خانم ها با این تصور که «اگر طلاق بگیرم، آینده فرزندانم خراب می شود»، «خواستگاری خواهرم به هم می خورد» یا «خانواده من طلاق را به هیچ دلیلی نمی پذیرند» خود را به خاطر دیگران قربانی می کنند. اما این تفکر بسیار غلط است.
اگر همسرتان دست روی تان بلند کرد…
بچه ها به آرامش، بیش از هرچیز دیگری نیاز دارند و اگر قرار باشد فرزند در محیطی پر از خشم، فریاد و خشونت باشد و هر روز شاهد دعوای والدین و کتک خوردن مادرش و گاهی خودش هم خورد خشونت (کلامی یا فیزیکی) قرار بگیرد، آسیب می بیند. چه بسا مادری که مدام مورد خشونت قرار می گیرد،
خود دچار جابجایی خشونت شود و خشمش را سر فرزندانش خالی کند؛ پس بچه ها از هر دو طرف مورد خشونت قرار می گیرند و مسلما آسیب بیشتری می بینند، بنابراین باید سعی شود به هر نحوی که هست (با کمک مشاور و با حضور هر دو والد یا به صورت تک والد) محیط خانه آرام شود تا فرزند در معرض خشونت های کلامی و فیزیکی نباشد.
یادتان باشد فردی که این خشونت ها را می پذیرد و خود را مجاب می کند به خاطر بچه و… متحمل خشونت های همسرش شود، مسلما شخصیت وابسته ای دارد که دل کندن از همسرش برایش سخت است. او فکر می کند نمی تواند بدون همسرش زندگی کند یا نگران است که اگر از مشاور کمک بگیرد،
نکند طلاق به عنوان اولین راهکار به او پیشنهاد می شود. این خانم هم ممکن است همین خشونت را در کودکی خود بین والدینش دیده باشد و تحمل خشونت از سوی مادر، برایش الگوسازی شده باشد، بنابراین خشونت را می پذیرد و دنبال کمک نخواهد رفت؛ پس این فرد هم نیازمند مشاوره و سایر حمایت هاست.
مغز بچه تان کوچک نماند!
تحمل دعوا و خشونت خانگی برای بچه ها، چند برابر بزرگسالان سخت است. ضمن اینکه اگر کودک در مراحل رشد مغز و شکل گیری شخصیت با چنین پدیده ای روبرو باشد، تاثیرات جبران ناپذیری به جسم و روانش وارد می شود. نتایج تحقیقات نشان داده صدماتی به مادرهای مغز کودکانی که مورد خشونت (حتی خشونت کلامی) قرار می گیرند،
وارد می شود و مغز کوچک تری نسبت به هم سن و سال هایشان خواهند داشت و مستعد ابتلا به بسیاری بیماری ها از جمله افسردگی هستند، بنابراین نباید فکر کنیم که «سوختن و ساختن» به نفع فرزندمان است؛ حتی اگر در بدترین شرایط و به عنوان آخرین راه، کار زوج به طلاق بکشد، رشد کودک کنار یکی از والدین اما در یک محیط آرام بهتر از حضورش کنار هر دو والد اما همراه با خشونت خانگی است.
گول نخورید!
برخی افراد بعد از انجام خشونت و رفتارهای تکانشی، دچار احساس گناه می شوند و بعد از گذشت هیجان و خشونت، تازه متوجه می شوند که چه اشتباهی کرده اند و برای کاهش عذاب وجدانشان، سعی می کنند با ابراز محبت افراطی، اقدام به تلافی رفتار بدشان کنند. به این ترتیب خانم با این تصور که همسرش او را دوست دارد و منظور خاصی از کتک زدن یا فحش دادن و… نداشته و «فقط عصبانی بوده و رفتارش این طور است»(!)،
راضی می شود و همسرش را می بخشد اما متاسفانه این رفتار از سوی همسرش دوباره و دوباره تکرار می شود و باز شوهر به دلیل عذاب وجدان ابراز محبت می کند و دوباره همسرش او را می بخشد و این چرخه مدام تکرار می شود.در صورتی که رفتار صحیح این است که وقتی شوهر پشیمان شد و برای عذرخواهی و ابراز محبت نزد همسرش رفت، خانم بگوید: «اگر می خواهی زندگی مان ادامه پیدا کند و این مشکلات حل شود، باید از مشاور کمک بگیریم.»
اگر همسرتان دست روی تان بلند کرد…
«خشونت» را تحمل نکنید
به هیچ وجه نباید اجازه دهید خشونت علیه شما یا فرزندتان ادامه پیدا کند و قرار نیست شما هزینه بدرفتاری همسرتان را با جسم و روانتان بپردازید یا «بسوزید و بسازید!» همچنین وقتی همسرتان خشونت خود را نمی پذیرد و به هیچ قیمتی حاضر به مراجعه و کمک گرفتن از مشاور،
روان شناس یا روان پزشک نیست، مشورت کردن با مشاور یا روان پزشک می تواند به فرد یاد بدهد که چگونه احتمال بروز خشونت را در دفعات آینده کاهش دهد و در صورت مفید نبودن اقدامات در نهایت مشخص می کند که باید به زندگی مشترک ادامه بدهید یا خیر.گاهی خشونت آنقدر شدید است که جان زن و فرزند در معرض خطر است،
در این موارد فرد به هیچ وجه نباید شرایط را تحمل کند و باید به سرعت و از طریق مراجعه به پزشکی قانونی، بهزیستی یا سایر اورژانس های اجتماعی و در نهایت دادگستری، کمک بگیرد تا مشخص شود فرد مشکل روان پزشکی خاص، اعتیاد و در نهایت صلاحیت سرپرستی خانواده اش را دارد یا خیر.
برای درمان اقدام کنید
در خشونت های ناگهانی و تکانشی شدید، گاهی عوامل خارجی مثل حضور اقوام و آشنایان می تواند به عنوان یک عامل بازدارنده، کمک کننده باشد و مانع از ابراز خشونت فرد شود اما در خشونت های کلامی، کمک گرفتن از حامیان آشنا صلاح نیست و باید حتما از مشاور و روان شناس کمک گرفت.در ادامه این روند، مهم ترین درمانی که پیشنهاد می شود، خانواده درمانی است، یعنی همه اعضای خانواده، با توجه به سن فرزندان، باید در فرایند درمان شرکت داشته باشند و کمک کنند
برطرف کردن مشکلات همراه از جمله اعتیاد به الکل و مواد با اختلال های شخصیتی مختلف از جمله دیگر کارهایی است که در جلسات درمان انجام می شود در نهایت اینکه بهتر است این نوع درمان ها به صورت گروهی باشد؛ یعنی مشاور، روان پزشک و در کنارش یک سازمان حمایتگر (مثل بهزیستی) یا در صورت لزوم مراجع قانونی با هم فعالیت کنند تا فرایند درمان با موفقیت پیش برود. به این ترتیب کنار خانواده درمانی و دارودرمانی، ابزارهای قانونی تهدیدکننده و ممانعت کننده
از بروز مجدد خشونت (مثل حکم قاضی بر لزوم درمان فرد) می توانند مانع بروز خشونت فرد و باعث پیشرفت پروژه درمان شوند.حکایت خشونت خانگی، حدیث مکرری است؛ تکراری و به همان مقدار تلخ. اما در هر بری که از این باغ می رسد، وجوه تازه ای قابل ردیابی و بررسی است. خشونت با خشونت فرق دارد. از سویی، واکنش به اعمال و هم چنین افشای آن نیز.چندی پیش، یکی از مجریان زن صداوسیما،
عکسی از صورت کبود و ضرب دیده خود در شبکه اجتماعی اینستاگرام منتشر کرد؛ او مدعی بود، همسر سابقش، که او نیز از مجریان صداوسیما بوده است، این بلا را سرش آورده است؛ آزاده نامداری و فرزاد حسنی، محصول ایده های سابق صداوسیما مبنی بر پرورش بچه خوش تیپ ها و سپردن سکان برنامه های کم مایه به آنان، پس از انتشار این عکس چندباری از خجالت هم در رسانه ها درآمدند.
نکته مهمی که در حواشی جنگ رسانه ای دو سلبریتی تلویزیونی مغفول ماند، فارغ از توجه به کذب و صدق ادعاهای دو طرف، طرح لخت و عریان موضوع خشونت خانگی، آن هم در عرصه ای عمومی و از سوی دو بچه معروف، بود؛ خشونتی، که مهم ترین تفاوتش را انواع دیگر، در پنهان ماندن آن در اغلب موارد از برای خریدن آبرو است.
کتک کاری رسانه ای نامداری و حسنی، جلوی چشم ناظران عمومی، مهم ترین بحثی که باید برانگیزد، خود خشونت خانگی است و نه هیچ چیز دیگر. در مطلب حاضر، غزل صبا، روزنامه نگار، در مقدمه ای سیزده قسمتی هم به برخی آمارهای موثق منتشرشده در این باره اشاره کرده و هم به زبانی ساده، چند و چون و چرایی بروز خشونت خانگی را به بررسی نشسته.
در جست و جوی امنیت از دست رفته
واقعیت آماری این است که اغلب این زنانند که از شوهران شان کتک می خورند و نه برعکس. به طور متوسط یک زن معمولی قدرت ماهیچه ای کم تری از مرد هم وزنش دارد. درصد زیادی از زنان با مردانی قدبلندتر و سنگین تر از خودشان ازدواج می کنند که در دعوای فیزیکی اگر ورزشکار نباشند خواهندباخت. آمار می گوید که اغلب موارد کتک کاری/ خشونت خانگی- حتی در پیشرفته ترین کشورهای صنعتی- هرگز به پلیس گزارش نمی شوند.
در کشوری مثل ایران پلیس از دخالت در دعواهای خانگی پرهیز دارد. حتی اگر زن گواهی پزشکی قانونی مبنی بر ضرب و شتم داشته باشد نهایتا همسر، به حکم دادگاه مجبور به پرداخت مبلغ ناچیزی به عنوان «دیه» است و توصیه قاضی معمولا این است که «خانوم برو با شوهرت بساز. چرا می خوای طلاق بگیری؟
این جامعه پر از گرگه.»تکنیک های زیادی در بازجویی/ شکنجه یا دفاع شخصی هست که چه طور دیگری را بزنید تا بدشن کبود نشود. زنی که کتک خورده اغلب هیچ سندی برای اثبات کتک خوردنش و این که از چه کسی کتک خورده، ندارد. اغلب افراد در اتاق خواب شان دوربین نصب نمی کنند و ضمنا کسی که زورش به کتک زدن می رسد، احتمالا زورش به پاک کردن تصاویر دوربین هم می رسد. پیشنهاد شما به زنی که کتک خورده، چیست؟
به خصوص اگر این زن حق طلاق نداشته باشد، چه کند؟هرچند به این زنان توصیه می شود که زندگی مشترک را ترک کنند ولی آن ها اغلب به زندگی ادامه می دهند؛ زیرا از نظر مالی مستقل نیستند. نگران سرنوشت و سرپرستی فرزندان شان هستند، اصولا حق طلاق ندارند و نگران قضاوت جامعه و خانواده خودشانند.– قتل های ناموسی اغلب بی مقدمه نیستند. آدمی که هرگز دخترش/ خواهرش/ همسرش را نمی زند، بعید است یک باره تصمیم به «کشتن» او بگیرد. خشونت از کم شروع می شود.