خواص و فضیلت سوره فصلت
هر كس سوره فصلت را قرائت كند، به تعداد تمامی حروف تشكیل دهنده این سوره ، ده حسنه به او داده می شود. 2از امام صادق علیه السلام نیز روایت شده: قرائت سوره فصلت موجب نورانیت و سرور و شادی قاری آن در روز قیامت می شود و در دنیا به گونه ای زندگی می كند كه همه او را ستایش كنند و به حال او غبطه بخورند. 3
آثار و بركات سوره
1) بهبود بیماری های قلبی
در تفسیر البرهان به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم آمده: اگر سوره فصلت را در ظرفی بنویسد و سپس بشوید و بعد آن آب را با چیزی مخلوط كند و پس از خشك شدن آن را پودر كنند و به بیمار بخورانند به اذن خداوند خوب می شود.
2) بهبود بیماری های چشم
از حضرت صادق علیه السلام روایت است: هر كس سوره فصّلت را در ظرفی بنویسد و با آب باران بشوید و با آن سرمه درست كند و كسی كه درد چشم یا سفیدی چشم دارد از آن سرمه بكشد، از آن درد رهایی یابد و دیگر مبتلا نمی شود و اگر امكان سرمه كشیدن نباشد، با آن آب چشمانش را بشوید نیز مفید می افتد.
3) بهبود درد شكم
روایت است از امام صادق علیه السلام: كه مردی به نزد امام صادق علیه السلام مشرف شد و از درد شكمش در نزد ایشان شكوه كرد. امام به او فرمودند: برو دستت را روی جایی كه درد می كند بگذار و سه بار آیات (42-41 سوره فصلت) را بخوان. انشاءالله خوب خواهی شد.
غرض اصلى اين سوره مباركه
ايـن سـوره پـيـرامـون اعـراض كـفـار از كـتـابـى كـه بـر آنـان نازل شده، يعنى از قرآن كريم، سخن مى گويد. غرض اصلى سوره اين است و به همين جـهـت مـلاحـظـه مـى كـنـيـد كه يك قسمت از اين سوره درباره همين مساله است، از همان ابتداى سـوره ايـن مـعـنـا را خـاطـرنشان مى سازد، و بعد از هر چند آيه يك بار همان را متعرض مى شـود. بـراى ايـنـكه اولين آيه آن آيه (تنزيل من الرحمن الرحيم…) است، كه تا شش آيه مساله انكار كتاب را دنبال مى كند،
سـپـس در آيـه (26) مـجـددا هـمـيـن مـطـلب را مـتـذكـر شـده مـى فـرمـايـد: (و قـال الّذيـن كـفـروا لا تـسـمعوا لهذا القرآن…) و براى نوبت سوم در آيه (40) همين مـطـلب را از سـر گـرفـتـه، مـى فرمايد: (ان الّذين يلحدون فى اياتنا لا يخفون علين…) و دنـبـالش مـى فرمايد: (ان الّذين كفروا بالذكر لما جاءهم…) و در اواخر سوره بـاز سـخـن از خـدايـى بـودن قـرآن نـمـوده، مـى فـرمـايـد: (قل ارايتم ان كان من عند اللّه ثم كفرتم به…).
و لازمـه اعراض مشركين از كتاب خدا انكار اصول سه گانه دين است كه اساس دعوت حقه اسـلام را تـشـكـيـل مى دهد، و آن عبارت است از وحدانيت خدا، نبوت خاتم الانبياء (صلّى اللّه عـليـه و آله و سلّم)، و مـعـاد، و چـون چـنـيـن لازمـه اى در كـار بـود، لذا دربـاره ايـن سـه اصل مفصل سخن مى گويد،
و در ضمن بشارت و انذار مى دهد.و بـه طـورى كـه از روايـات اسـتـفـاده مـى شـود ايـن سـوره در اوايل بعثت نازل شده و مضامين آياتش نيز بر اين معنا دلالت دارد، پس در نتيجه اين سوره مكى خواهد بود.نكته اى كه از جمله (تنزيل من الرحمن الرحيم) استفاده مى شودحم تنزيل من الرحمن الرحيم
كـلمـه (تـنـزيـل ) خـبـر است براى مبتدايى كه حذف شده و اين كلمه هر چند مصدر است، ولى بـه مـعـنـاى اسـم مـفـعـول اسـت، در نـتـيـجـه تـقـديـر آيـه ايـن مـى شـود: (هـذا منزل من الرحمن الرحيم اين كتاب نازل شده از ناحيه رحمان رحيم است ). و اگر از بين همه اسماء و صفات خدا نام دو صفت (رحمان ) و (رحيم ) را برد، كه اولى رحمت عامه خدا را حـكـايـت مى كند
كه شامل مؤمن و كافر هر دو مى شود و دومى از رحمت خاصه خدا خبر مى دهـد كـه تـنـهـا شـامـل مؤمنـيـن اسـت، بـه ايـن مـنـظـور اسـت كـه اشـاره كـند به اينكه اين تنزيل مايه اصلاح دنياى مردم است، همچنان كه مايه اصلاح آخرتشان است.كتاب فصلت اياته قرآنا عربيا لقوم يعلمون ايـن آيـه خـبـرى اسـت بـعـد از خـبـر قـبـلى، يـعـنـى بـعـد از كـلمـه (تنزيل).
معناى تفضيل قرآن
و كـلمـه (فـصـلت ) از مـصـدر (تـفـصـيـل ) اسـت كـه در مـقـابـل كـلمـه (احـكـام ) و كـلمـه (اجـمـال ) اسـت. و مـراد از تـفـصـيـل آيـات قـرآن اين است كه ابعاض و اجزاى آن را از يكديگر جدا و متمايز كند، به اينكه آن را آن قدر نازل و در خور فهم شنونده كند كه شنونده عارف به اسلوبهاى كلام بتواند معانى آن را بفهمد و مقاصدش را تعقل كند، همچنان كه آيه (كتاب احكمت اياته ثم فـصـلت مـن لدن حـكيم خبير) و نيز آيه (و الكتاب المبين انا جعلناه قرآنا عربيا لعلكم تعقلون و انه فى ام الكتاب لدينا لعلى حكيم ) به آن اشاره دارند.
توضيحى راجـع بـه عـربـى بـودن قرآن و جهانى و عمومى بودن دعوت خاتم الانبياء (صلى الله عليه و آله)و جـمـله (قـرآنـا عربيا) حال از كتاب و يا از كلمه (آياته ) مى باشد. و لام در جمله (لقـوم يـعـلمـون ) لام تـعـليـل و يـا اخـتـصـاص اسـت. و مـفـعـول (يـعـلمـون ) يـا حـذف شـده و تـقديرش (لقوم يعلمون معانيه ) است، يعنى كـتـابـى اسـت
كـه آيـاتش مفصل شده براى مردمى كه معانى آن را مى دانند، چون زبانشان هـمـان زبـانـى اسـت كـه قـرآن با آن نازل شده، يعنى زبانشان عربى است. ممكن هم هست اصلا مفعول آن متروك شده و معنايش (براى مردمى داراى علم باشد).لازمـه مـعـنـاى اول اين است كه عربى نازل شدن قرآن براى آن باشد كه نژاد عرب مورد اعـتـنـا بـوده انـد،
همچنان كه آيه (و لو جعلناه قرآنا اعجميا لقالوا لو لا فصلت اياته اعـجـمـى و عـربـى ) و نـيـز قـريـب به آن آيه (و لو نزلناه على بعض الاعجمين فقراه عـليـهم ما كانوا به مؤمنين ) بدين معنا اشعار دارد. در اينجا ممكن است كسى بپرسد: اگر مـعـنـاى آيـه ايـن بـاشـد، آيـا با عموم دعوت خاتم الانبياء (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) مـنافات پيدا نمى كند؟
مى گوييم: نه، زيرا دعوت آن جناب هر چند جهانى بوده و ليكن مـرحـله بـه مـرحـله صـورت مـى گرفته، اولين دعوتى كه كرد دعوت مردم در مراسم حج بـود كـه بـا انـكـار شديد مشركين مواجه شد. آنگاه از آن به بعد مدتى به طور سرى و پنهانى دعوت كرد، و در مرحله سوم مأمور شد عشيره و نزديكان خود را دعوت كند،
همچنان كـه آيـه شريفه (و انذر عشيرتك الاقربين ) بدان اشاره دارد. و در مرحله چهارم مأمور شـد هـمـه قومش را دعوت كند، همچنان كه آيه (فاصدع بما تؤ مر و اعرض عن المشركين ) به آن اشاره دارد.و در مـرحـله پـنـجـم، مأمور شـد بـه دعـوت عـمـوم مـردم كـه آيـه (قـل يا ايها الناس انى رسول اللّه اليكم جميعا)
و نيز آيه (و اوحى الى هذا القرآن لانذركم به و من بلغ )، به آن اشاره دارند.علاوه بر اين، اين معنا از مسلمات تاريخ است كه يكى از گروندگان به آن جناب سلمان فـارسـى اسـت كـه ايـرانـى بـوده، يـكـى ديـگـر بـلال بـوده كـه اهـل حـبشه بوده است و يكى صهيب بوده كه اهل روم آن روز بوده.
و نيز اين هم مسلم است كه آن جناب يهوديان را هم دعوت مى كرده و وقايعى كه بين آن جناب و يهوديان اتفاق افتاده مـعـروف اسـت. و نـيـز اين مسلم است كه آن جناب به پادشاهان ايران، مصر، حبشه، و روم نامه نوشته و همه را به اسلام دعوت كرده، همه اين شواهد دلالت دارد بر اينكه دعوت آن جناب جهانى و عمومى بوده است.