راهی برای استوار بودن یک رابطه دو نفره
برای برقراری ارتباط عاطفی در نظر می گیرند، خصوصیات شخصیتی و اخلاقی است.افراد در نهایت تلاش می کنند فردی را که انتخاب مخی کنند، حداقلی از خصوصیاتی را که در نظر دارند، داشته باشد اما ازدواج به عنوان یک ارتباط عاطفی طولانی مدت و متعهدانه، همانقدر که ساده به نظر می رسد، پیچیدگی های ویژه ای هم دارد.
یکی از دلایلی که برخی از همسران بعد از مدتی از هم جدا می شوند و نمی توانند ارتباطشان را حفظ کنند، ناآگاهی از همین پیچیدگی هاست. به نظر می رسد تا زمانی که یک نفر برخی «آمادگی ها» را در خود رشد و پرورش نداده باشد، لزوما با یافتن فردی که دارای تمام ملاک های مورد نظرش است، نمی تواند ارتباط پایداری داشته باشد.
وقتی این آمادگی ها نباشند کم کم تنش ها شروع خواهد شد، دو طرف حرف هم را نخواهند فهمید، درگیری ها بیشتر خواهد شد و روز به روز طرفین از هم دور خواهند شد. من قصد دارم در این متن به چند مورد از «آمادگی های» قبل از برقراری ارتباط عاطفی اشاره کنم که شما باید مطمئن شوید که این آمادگی ها را دارید.
پیش نیازهای رابطه دو نفره
1- توانایی پذیرش علایق دیگری در زندگی خود را دارید
وقتی شما با یک نفر وارد رابطه می شوید، قرار است با فردی که دنیای دیگری دارد، علایق و نیازها، خصوصیات شخصیتی و خلقی متفاوتی از شما دارد، و به طور کلی با فردی که با شما متفاوت است زندگی کنید و سازگار شوید.افسانه ها و ضرب المثل های عامیانه را کنار بگذارید، اینکه «من و تو باید ما شویم»
یا «من و تو یک روح هستیم در دو بدن» به درد ارتباط عاطفی طولانی مدت نمی خورند. در واقع این عقاید نه تنها مفید نیستند بلکه به می توانند به رابطه آسیب هم برسانند. وقتی طرفین رابطه «فردیت» خود را به نفع «رابطه» کنار بگذارند، نه تنها بهبودی در رابطه ایجاد نمی شود، بلکه پس از مدتی نارضایتی از رابطه شروع می شود و اختلاف ها به شکل شدیدتری دیده می شوند. برای همین است که روانشناسان توصیه می کنند افرادی که «کاملا شبیه»
ما هستند و افرادی که «اصلا شبیه» ما نیستند، گزینه های مناسبی برای ارتباط نیستند.در رابطه عاطفی سالم، طرفین فردیت دیگری را به رسمیت می شناسند، علایق و نیازهای او را می پذیرند و آنها را نادیده نمی گیرند. اشکال کار از جایی آغاز می شود که شما توانایی کنار آمدن با تفاوت های طرف مقابل تان را ندارید و بنابراین سعی می کنید که او را شکل خودتان کنید، تغییر دهید و کنترل یا محدودش کنید.
2- آمادگی مستقل شدن از خانواده را دارید
برقراری ارتباط عاطفی نیاز دارد که شما در بسیاری از ابعاد زندگی تان از خانواده مستقل شده باشید. در واقع انرژی روانی شما باید به سمتی برود که کمتر از خانواده نیرو بگیرید. شاید بهتر باشد که منظورم را جور دیگری بیان کنم. شاید شما هم بارها شنیده اید که انسان ها غیر از اینکه «بند ناف جسمانی» دارند،
«بند ناف روانی» هم دارند. جنین تا زمانی که در رحم مادر است، نیاز به بند نافی دارد که تمام زندگی اش را از آن می گیرد و درست بعد از تولد، همان چیزی که تمام زندگی اش بود، قطع می شود تا بتواند خودش را با شرایط جدید سازگار کند و به گونه ای دیگر زندگی کند. تا یک جایی از رشد، انسان ها نیاز به حمایت روانی خانواده نیز دارند، این همان «بند ناف روانی» است که ما برای رشد به آن نیازمندیم؛ حمایت همه جانبه.
ولی درست مثل «بند ناف جسمانی»، از یک جایی به بعد باید «بند ناف روانی» را هم قطع کرد، چرا که برای رشد روانی، نیاز به استقلال از خانواده داریم. مخصوصا برای برقراری ارتباط عاطفی، به نظر می رسد که برخی وابستگی ها به خانواده باید برطرف شده باشد؛ وابستگی های مالی، وابستگی های عاطفی و وابستگی های حمایتی.
پیش نیازهای رابطه دو نفره
3- دنبال «نیمه گمشده»تان نمی گردید
شما همین حالا یک انسان کامل، با تمام ویژگی های انسانی هستید. کیستی انسانی شما این پتانسیل را دارد که شما را با همین ویژگی ها به رشد و کمال برساند، بدون حضور دیگری و حتی وابستگی به دیگری.اگر فکر می کنید که با برقراری ارتباط «نیمه گمشده»تان را پیدا می کنید و کامل می شوید، اجازه دهید جسارت کنم و بگویم که احتمالا اشتباه فکر می کنید! هیچ کس این توانایی را ندارد که شما را کامل کند. شما نیاز به کسی ندارید که شما را کامل کند، بلکه نیاز به فردی دارید
که شما را به طور کامل بپذیرد و خودتان نیز در رابطه عاطفی باید این توانایی را داشته باشید که «نیمه گمشده» دیگری نباشید و سعی نکنید که دیگری را کامل کنید.بنابراین قبل از برقراری ارتباط عاطفی پایدار، دست به «خودشناسی» بزنید، ویژگی های شخصیتی و خلقی تان را بشناسید، الگوهای ناکارآمد ارتباطی تان را بشناسید و به اصلاح آن بپردازید، ضعف ها را تا جای ممکن برطرف کنید و با ویژگی های دیگرتان که قابل تغییر نیستند کنار بیایید. عشق و ارتباط بالغانه، «یگانگی به شرط حفظ تمامیت و فردیت است».
4- در زمان «مجردی» احساس شادکامی می کنید
اگر شما در دوران مجردی احساس شادی نمی کنید و از زندگی لذت نمی برید، احتمالا با برقراری ارتباط عاطفی نیز اتفاق خاصی نخواهد افتاد. خوشبختی و خوشحالی واقعی چیزی است که از درون به وجود می آید و اتفاق ها و افراد بیرونی لزوما نمی توانند شما را شاد کنند. اگر شما در دوران مجردی و تنهایی به اندازه کافی نیرومند هستید که با مشکلات و اتفاق ها کنار بیایید، از زندگی لذت ببرید و با ویژگی های خودتان کنار بیایید، احتمالا با برقراری ارتباط عاطفی نیز می توانید این کار را بکنید.
5- «گذشته» را پذیرفته اید
همه ما یک گذشته داریم که طبیعتا فرد جدید که وارد زندگی ما می شود باید گذشته ما را بپذیرد، ولی قبل از آن خود ما باید با گذشته مان کنار آمده باشیم و قادر باشیم که آن را کنار بگذاریم. امکان دارد برخی از افراد در گذشته ارتباط های عاطفی داشته باشند، مهم است که در برقراری ارتباط عاطفی با آن کنار آمده باشند.
حمایتش کنید. هرکسی در زندگی با مسائلی رو به رو می شود. شما همراه و یاور بانوی تان هستید، پس وقتی با مشکلی مواجه می شود، برای حمایت او در کنارش باشید. شاید نتوانید در آن شرایط کمکی بکنید، اما حداقل در کنارش بایستید. در این صورت هم قهرمان خواهیدبود. به او گوش کنید. به عنوان یک همسر، شانه ای برای اشک های او باشید؛ کسی که می تواند در کنارش پناه بگیرد. او با شما درددل می کند چون شما را دوست دارد. لازم نیست تا زمانی که نخواسته، مشکلاتش را حل کنید. فقط خوب گوش کنید.
با هم وقت بگذرانید. وقت گذاشتن برای یکدیگر، تضمین کننده یک ازدواج و خانواده سالم است. از انجام کارها با هم لذت ببرید، از همراهی هم قدردانی کنید، اوقات و خاطره های تان به عنوان یک زوج و یک خانواده را ماندگار کنید. این فرصت طلایی شما برای محبوب بودن نزد همسرتان است.
به جزییات توجه کنید. سعی کنید حتی به نکات کوچک دقت کنید. تغییر مدل مو و هماهنگ کردن لباس های جدید را ببینید. ابراز حس هایش با صورت و ظاهر را درک کنید. حواس تان به موقعیت های مهم مانند سالگردها و تعطیلات باشد. برای تهیه یک هدیه متناسب برنامه ریزی کنید. این نشان می دهد حواس تان به او هست.
به استراحتش اهمیت بدهید. وقتی بچه دار می شود، شرایط تغییر می کند. همسرتان گاهی نیاز به استراحت دارد؛ حتی شاید لازم داشته باشد از همه چیز کمی دور شود. شما می توانید خودتان داوطلب مراقبت از بچه ها بشوید تا فراغتی هم برای خودش داشته باشد، نه اینکه او درخواست کند. گرچه او از وقت گذاشتن برای بچه ها شکایتی ندارد، اما خودش هم نیاز به تجدید انرژی جسمی و روحی دارد.
دل سپرده باشید. برای اینکه محبوب او باشید، فقط عشق کافی نیست؛ با او یکی شوید تا عشق تان را نشان دهید. مهم ترین چیز این است که در وقت لازم، حاضر باشید؛ همان جا که او می خواهد. وقتی اوضاع در زندگی یا رابطه تان کمی دشوار می شود، فرار نکنید. با همدیگر حرکت کنید. گذشتن از موانع، همراه یکدیگر، به ازدواج تان استحکام می دهد. یک مرد محبوب، مشکلات را نمی پوشاند، حل شان می کند، البته با یاری همسرش.
قدردان او باشید. بگذارید بانوی تان بداند که قدر او را می دانید. کوچک ترین لطف های او را حتی یادداشت کنید و به خاطرشان تشکر کنید. به او بگویید تا بداند چقدر برای تان مهم است. مهم تر از همه اینکه سپاسگزار خداوند باشید که همسری به شما عطا کرده تا باقی زندگی تان را با عشق ورزیدن به او بگذرانید.