سخنان بسیار پندآموز از امام رضا (ع)
سخنان بسیار پندآموز از امام رضا (ع)
آغاز امامت حضرت رضا(ع) شروع شد، و با توجه به این که هارون (پنجمین خلیفه عباسی) در سال ۱۹۳ از دنیا رفت، ده سال از امامت حضرت رضا(ع) معاصر زمان هارون بود.
۱٫ کسى دست کسى را نمىبوسد ، زیرا بوسیدن دست او مانند نماز خواندن براىاوست
(تحف العقول ، ص ۴۷۳)
۲٫ پنهان کننده کار نیک ( پاداشش ) برابر هفتاد حسنه است و آشکار کنندهکار بد سرافکنده است ، و پنهان کننده کار بد آمرزیده است
(اصول کافى ، ج ۴ ، ص ۱۶۰)
۳٫ از اخلاق پیامبران ، نظافت و پاکیزگى است
(تحف العقول ، ص ۴۶۶)
۴٫ امین به تو خیانت نکرده و نمىکند ) و لیکن ( تو ) خائن را امین تصورنمودى
(تحف العقول ، ص ۴۶۶)
۵٫ برادر بزرگتر به منزله پدر است
(تحف العقول ، ص ۴۶۶)
۶٫ دوست هرکس عقل او ، و دشمنش جهل اوست
(تحف العقول ، ص ۴۶۷)
۷٫ دوستى با مردم ، نیمى از عقل است
(تحف العقول ، ص ۴۶۷)
۸٫ به درستى که خداوند ، سر و صدا و تلف کردن مال و پر خواهشى را دوستندارد
(تحف العقول ، ص ۴۶۷)
۹٫ عقل شخص مسلمان تمام نیست ، مگر این که ده خصلت را دارا باشد : از اوامید خیر باشد ، از بدى او در امان باشند ، خیر اندک دیگرى را بسیار شمارد ، خیر بسیار خود را اندک شمارد ، هرچه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود ، در عمر خود از دانشطلبى خسته نشود ، فقر در راه خدایش از توانگرى محبوبتر باشد ، خوارى در راه خدایش از عزت با دشمنش محبوبتر باشد ، گمنامى را از پرنامى خواهانتر باشد . سپس فرمود : دهمى چیست و چیست دهمى ! به او گفته شد : چیست ؟ فرمود : احدى را ننگرد جز این که بگوید او از من بهتر و پرهیزگارتر است
(تحف العقول ، ص ۴۶۷)
۱۰٫ از امام رضا ( ع ) سؤال شد : سفله کیست ؟ فرمود : آن که چیزى دارد کهاز ( یاد ) خدا بازش دارد
(تحف العقول ، ص ۴۶۶)
سخنان بسیار پندآموز از امام رضا (ع)
۱۱٫ ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است ، و تقوا یک درجه بالاتر از ایماناست ، و به فرزند آدم چیزى بالاتر از یقین داده نشده است
(تحف العقول ، ص ۴۶۹)
۱۲٫ اطعام و میهمانى کردن براى ازدواج از سنت است
(تحف العقول ، ص ۴۶۹)
۱۳٫ پیوند خویشاوندى را برقرار کنید گرچه با جرعه آبى باشد ، و بهترین پیوندخویشاوندى ، خوددارى از آزار خویشاوندان است
(تحف العقول ، ص ۴۶۹)
۱۴٫ حضرت رضا ( ع ) همیشه به اصحاب خود مىفرمود : بر شما باد به اسلحهپیامبران ، گفته شد : اسلحه پیامبران چیست ؟ فرمود : دعا
(اصول کافى ، ج ۴ ، ص ۲۱۴)
۱۵٫ از نشانههاى دین فهمى ، حلم و علم است ، و خاموشى درى از درهاى حکمتاست . خاموشى و سکوت ، دوستى آور و راهنماى هر کار خیرى است
(تحف العقول ، ص ۴۶۹)
۱۶٫ زمانى بر مردم خواهد آمد که در آن عافیت ده جزء است ، که نه جزء آن درکنارهگیرى از مردم ، و یک جزء آن در خاموشى است
(تحف العقول ، ص ۴۷۰)
۱۷٫ از امام رضا ( ع ) از حقیقت توکل سؤال شد . فرمود : این که جز خدا ازکسى نترسى
(تحف العقول ، ص ۴۶۹)
۱۸٫ به راستى که بدترین مردم کسى است که یارىاش را ( از مردم ) باز دارد وتنها بخورد و زیر دستش را بزند
(تحف العقول ، ص ۴۷۲)
۱۹٫ بخیل را آسایشى نیست ، و حسود را خوشى و لذتى نیست ، و زمامدار را وفایى نیست ، و دروغگو را مروت و مردانگى نیست
(تحف العقول ، ص ۴۷۳)
سخنان بسیار پندآموز از امام رضا (ع)
لَم یَخُنکَ الأَمینُ ولکِنِ ائتَمَنتَ الخائِنَ؛
امین به تو خیانت نمىکند ؛ بلکه این تویى که به خائنى امانت سپردهاى.
اَلصَّمتُ بابٌ مِن أبوابِ الحِکمَهِ إنَّ الصَّمتَ یَکسِبُ المَحَبَّهَ ، إنَّهُ دَلیلٌ عَلى کُلِّ خَیرٍ؛
خاموشى درى از درهاى حکمت است . خموشى محبّت آورد و بر هر خیرى رهنماست.
إذا ذَکَرتَ الرَّجُلَ وهُوَ حاضِرٌ فَکَنِّهُ وإذا کانَ غائباً فَسَمِّهُ؛
چون شخص حاضرى را نام برى ، [از جهت احترام] کنیه او را بگو ، و اگر غایب باشد ، نامش را بگو.
صَدیقُ کُلِّ امرِىءٍ عَقلُهُ وعَدُوُّهُ جَهلُهُ؛
دوست هر کس ، خِرد او و دشمن هرکس ، نادانىِ اوست .
اَلتَّوَدُّدُ إلَى النّاسِ نِصفُ العَقلِ؛
اظهار دوستى با مردم ، نیمى از خِرد است.
إنَّ اللّهَ یُبغِضُ القِیلَ وَالقالَ وإضاعَهَ المالِ وکَثرَهَ السُؤالِ؛
خداوند ، بگو مگو [و پُر حرفى] و ضایع کردن مال و خواهش بسیار(سماجت) را دشمن دارد.
سُئِلَ عَنَ حَدِّ التَّوَکُّلِ؟ فَقالَ علیهالسلام : أن لاتَخافَ أحَدا إلاَّ اللّهَ ؛
از حضرت تعریف توکّل را پرسیدند . فرمود : «این است کهجز از خدا نترسى».
صِل رَحِمَکَ وَلَو بِشَربَهٍ مِنَ الماءِ وأفضَلُ ما تُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ کَفُّ الأذى؛
پیوند خویشى نگهدار [و صلهرحم بهجاى آر] ، گرچه با جرعهاى آب باشد . بهترین وسیلهاى که با آن صلهرحم به جاى آورده مىشود ، خوددارى از آزار رساندن به خویشاوندان است.
إنَّ الَّذی یَطلُبُ مِن فَضلٍ یَکُفُّ بِهِ عِیالَهُ أعظَمُ أجرا مِنَ المُجاهِدِ فی سَبیلِاللّهِ؛
کسى که در جستجوى روزىِ بیشتر کوشد تا نانخورِ خود را کفایت رساند ، مزدش از مجاهد در راه خدا بزرگتر است.
مَا التَقَت فِئَتانِ قطُّ إلاّ نُصِرَ أعظَمُهُما عَفوا؛
دو گروه هرگز با یکدیگر درگیر نشوند ، مگر آنکه با گذشتترینِ آن دو پیروز شود.