عوامل افسردگی فصلی چیست؟
که دانشمندان به طور جدی به نوسانات موسمی افراد پرداختند و «اختلال افسردگی فصلی» را شناسایی کردند و شاید این خود سرآغازی شد برای توجه پژوهشگران به فرایند «نوسانات و تاثیر محیط و فصل» بر رفتار و خلق وخوی موجودات.
زنان و اختلال افسردگی فصلی
سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۱۲ تعداد بیماران مبتلا به افسردگی را ۳۵۰ میلیون نفر تخمین زده است که بیش از ۷۰ درصد آنها زن هستند. اما چرا زن ها تا این حد بیشتر از مردها به بیماری افسردگی می شوند؟ برخی از متخصصان سلامت روان بر این باورند که زنان نیازها و مشکلات روحی خود را بهتر از مردان می شناسند و بنابراین در موقع لزوم برای دریافت کمک های روحی و روانی به متخصصان مراجعه می کنند.
این مسئله باعث می شود که آمار و ارقام تعداد بیشتری از زنان را با علائم بیماری افسردگی نشان دهند. اما فعالان حقوق زنان و جنبش های فمینیستی از دریه دیگری به این موضوع می نگرند و معتقدند که ستم در قالب سوءاستفاده جسمی یا جنسی، آزار و اذیت یا تبعیض به زنان از جمله عوامل افسردگی بیشتر آنان است. این در حالی است که بیولوژیست ها دلیل افزایش میزان افسردگی در زنان را به چرخه قاعدگی و سیستم باروری زنانه آنان نسبت داده اند.
اما چرایی ابتلا به این بیماری افسردگی به این سادگی مشخص نیست. مطالعات پی در پی نشان می دهند که افسردگی فصلی به وضوح ریشه روانی، بیولوژیکی و محیط زیستی دارد. علوم اعصاب مدرن هم امروزه به روشنی از درهم تنیدگی این سه عامل برای تقویت سلامت روانی سخن می راند. به عبارت دیگر،
افزایش افسردگی در زنان می تواند بر اثر عوامل ژنتیک، حوادث استرس زا، و عوامل محیطی و پیرامونی مانند تغییرات فصلی باشد.به رغم پیشرفت سریع علم در زمینه شناسایی ساختار و سلامت آدمی، هنوز دلیل محکم و قانع کننده ای برای اینکه بگوییم چرا درصد ابتلا به اختلال افسردگی فصلی در زنان تا این حد بیشتر از مردان است ارائه نشده است.
گزارش «انجمن پژوهشی سلامت زنان» در سال ۲۰۱۴ درباره عوامل موثر بر بروز اختلال افسردگی فصلی در زنان حاکی از آن است که میزان افزایش اختلال افسردگی فصلی در زنان بیشتر در سنین باروری آنها دیده شده است و همان طور که اشاره شد زیست شناسان این مسئله را به سیستم تنازع بقا ربط می دهند، چرا که زنان در فصل بهار و تابستان بالاترین سطح باروری را دارند.
باروری در فصول گرم تر و رخوت و تنبلی و تمایل به خواب در مستان شرایط مساعدتری برای رشد و نمو جنین در شکم مادر ایجاد می کند. در عین حال سیگنال های غدد که انتقال اطلاعات در مورد کوتاهی روز و بلندی شب را به عهده دارند در تعامل با هورمون های زنانه مسئول در باروری و تولیدمثل قرار می گیرند. این فرضیه با تحقیق روی ۳۰۵ زن، که تحت درمان لقاح مصنوعی برای باروری قرار داشتند، آزمایش شد و نتایج نشان داد که بالاترین سطح باروری زنان در فصول گرم تر اتفاق می افتد.
«انجمن پژوهشی سلامت زنان» یک موسسه غیرانتفاعی مالی در واشنگتن دی سی است که در زمینه سنجش تفاوتهای بیولوژیکی زنان و مردان در مقابله با بیماری ها فعالیت می کند. هدف اصلی این موسسه بالابردن سطح سلامت زنان جهان از طریق استفاده از روش های علمی و ابزارهای حمایتی و آموزشی و پرورشی است.
برای دست یابی به پاسخ چرایی بروز بیشتر اختلال افسردگی فصلی در زنان همچنان مطالعات بیشتری در حال انجام است. به طور مشخص، این انجمن مطالعه وسیعی را در مورد تاثیر شب های بلند زمستان بر سلامت انسان آغاز کرده است. از آنجا که اختلال افسردگی فصلی بیشتر در زنان دیده می شود، این پژوهش قصد دارد با بررسی روحی و روانی تعداد بیشتری از زنان به مقایسه آنها با مردان بپردازد.
و اما روش های درمانی افسردگی فصلی
تا اینجا از علائم وعلل بروز اختلال افسردگی فصلی سخن گفتیم. ولی، به رغم پیچیدگی و ابهام در علل بروز این بیماری، راه های بسیاری برای مهارکردن افسردگی فصلی وجود دارد و ترکیب درمانی این راه ها می تواند در پیشگیری از این اختلال و بهبود علائم آن کمک کند. روش های درمان و مقابله با این اختلال به ترتیب میزان تاثیرشان عبارت اند از:
۱-نوردرمانی:
نوردرمانی یا پرتودرمانی شامل ایجاد نور در محیط زندگی فرد در طول روزهای تاریک و ابری زمستان و نیز در آپارتمان ها و دفاتر کاری بدون پنجره است. اگر در محیط زندگی تان امکان دسترسی به نور طبیعی وجود ندارد، سعی کنید با بیرون رفتن از خانه برای چند ساعت یا حتی چند دقیقه در روز خود را در معرض نور طبیعی قرار دهید. اگر انجام این کار میسر نیست، با استفاده از لامپ های پرنور خانه را روشن نگه دارید. تحقیقات نشان داده است که عملی ترین و موثرترین روش برای درمان افسردگی فصلی ، جذب نور با استفاده از جعبه های پرتوافکن (Depression Light Box) مخصوص برای درمان افسردگی است.
۲ -مدیریت استرس:
در طول فصل سرما بدن انسان توانایی کمتری برای تحمل استرس دارد. بنابراین توصیه می شود افرادی که مستعد ابتلا به این اختلال هستند در صورت امکان از برنامه ریزی و قبول پروژه های پرمشغله در فصل سرما خودداری کنند. از موثرترین روش هایی که برای کاهش استرس وجوددارند مدیتیشن و یوگا هستند.
۳ -ورزش:
مطالعات و تحقیقات گسترده در سراسر جهان بر نقش ورزش منظم در سلامت جسم و روان تاکید می کنند. افراد با اختلال افسردگی فصلی نیز این قاعده مستثنا نیستند. نوع و چگونگی ورزش مهم نیست؛ آنچه مهم است انجام هرروزه آن است. امکان پذیرترین و ساده ترین نوع ورزش برای همه نیم ساعت پیاده روی سریع در روز است که باید به طور منظم انجام شود.
۴ -روان درمانی:
افسردگی در افراد حس تنهایی و بی کسی ایجاد می کند. فاصله گرفتن از دیگران و انزواطلبی افراد مبتلا به افسردگی را در چرخه معیوبی می اندازد و به شدیدترشدن بیماری شان دامن می زند. روان درمانی خصوصا با رویکرد درمان شناختی رفتاری یکی از موثرترین درمان های اختلال افسردگی فصلی شناخته شده است.
۵ -مصرف داروهای ضدافسردگی:
در مواردی خاص و در مراحل به خصوصی از بیماری اختلال افسردگی فصلی، افراد به دارو نیازمند می شوند. این افراد باید تحت نظر پزشک متخصص به استفاده منظم از داروهای ضدافسردگی اقدام کنند. معمولا تجویز دارو یکی از آخرین روش های درمان افسردگی فصلی به حساب می آید.تجربه ثابت کرده است که ترکیب این روش ها درصد موفقیت در کنترل اختلال افسردگی فصلی را تا حد قابل توجهی بالا می برد.
واضح است که تا امروز هیچ راه مطمئنی برای جلوگیری از بروز اختلال افسردگی فصلی شناخته نشده است. با وجود این، برداشتن به موقع گام های اولیه برای مدیریت علائم این اختلال می تواند در جلوگیری از وخیم شدن افسردگی فصلی موثر باشد. مسافرت به مناطق پرنور و گرم در فصل سرما و کنترل رژیم غذایی از جمله اقدام ها برای پیشگیری از بروز این اختلال و مدیریت افسردگی فصلی شناخته شده اند. افراد مبتلا به این اختلال اشتیاق وافری به خوردن شیرینی ها و مواد نشاسته ای دارند.
مصرف زیاد مواد قندی و نشاسته ای به خودی خود اختلالات هورمونی ایجاد می کند که می تواند در بروز افسردگی موثر باشد. با کنترل میزان مصرف این مواد، افزایش مصرف مواد پروتئینی و سبزیجات تازه، و کاهش مصرف، غذاهای کنسروی و از پیش آماده شده، که حاوی مواد افزودنی و نگه دارنده هستند، می توان به پیشگیری از بروز اختلال افسردگی فصلی و درمان آن کمک کرد.
عوامل بیولوژیکی دخیل در افسردگی
بدن خانم ها به خودی خود به افزایش افسردگی کمک می کند. دلیلش این است که هورمون ها تاثیر مستقیمی بر روی حالات و رفتارهای بانوان در مراحل مختلف زندگی می گذارند. در حقیقت پیش از اینکه دخترها و پسرها به سن بلوغ برسند، میزان افسردگی در هر دوی آنها به یک اندازه است. و تنها پس از بلوغ است که اختلاف میان نارسایی های مربوط به افسردگی، در آنها به طور مشهود، قابل تشخیص می شود. برای مثال، دختری که به سن ۱۵ سالگی می رسد دو برابر پسرها در همین سن احتمال ابتلا به افسردگی دارد.
به این دلیل که بیماری از آغاز سن بلوغ شروع می شود و پس از یائسگی تقریبا متوقف می شود، برخی از پژوهشگران بر این باورند که ترشحات هورمونی می توانند ریسک ابتلا به افسردگی را در بانوان افزایش دهند. از سوی دیگر بلوغ با علائم دیگری نظیر پدیدار شدن میل جنسی، و عینی شدن هویت، مشاجره با والدین و برخی انتظارات نابجای اجتماعی همراه است
که همه و همه دست به دست هم داده و میزان افسردگی را بالا می برند. این ناهنجاری های روانی- اجتماعی به دلیل فعل و انفعالات هورمونی بروز می کنند و حاصل آن چیزی نیست جز افسردگی.نواسانات شدید هورمونی می تواند تاثیر شگرفی بر زندگی بانوان داشته باشد. با توجه به تاثیری که بر روی زندگی شخصی، اقتصادی و در ارتباط با دیگران می گذارند، خانم ها خیلی بیشتر از آقایون در معرض ابتلا به افسردگی قرار می گیرند. در این قسمت نگاهی داریم به چگونگی تاثیر این عوامل بر روی افسردگی بانوان.
مشکلات پیش از قاعدگی
بیشتر خانم ها با مشکلات فیزیکی و احساسی که پیش از شروع قاعدگی دچار آن می شوند، آشنا هستند. این مشکلات عبارتند از: نفخ شکم، احساس درد و شکنندگی سینه ها، سر درد، استرس، زود رنجی و سایر نشانه های جسمی و روحی پیش از قاعدگی (PMS). اگرچه این علائم برای عده زیادی از خانم ها موقتی و زودگذر می باشند، اما درصد کوچکی از خانم ها نیز هستند که این نشانه ها در آنها به حادترین شکل ممکن، مانند افسردگی و نا امیدی بروز می کند. این امر باعث نابود شدن زندگی، حرفه و روابطشان با سایر افراد می شود. این حالت پریشانی پیش از قاعدگی (PMDD) نام دارد و نیازمند درمان از طریق هورمون و یا داروهای ضد افسردگی است.
هر چند تاکنون ارتباط بین افسردگی و پیش قاعدگی به طور کامل شناسایی نشده است، برخی محققین معتقدند که تغییرات دوره ای استروژن، پروژسترون و سایر هورمون ها می توانند بر روی عملکرد مغز به ویژه سروتونین (قسمتی از مغز که مامور کنترل حالات و خلق و خوی آدمی است) تاثیر منفی بگذارد. سایر پژوهش ها گویای این امر هستند که اندروژن و هورمون مردانه تستسترون که به طور طبیعی در خانم ها نیز ترشح می شود، نقش لاینفکی در این قضیه دارند. معذلک به این دلیل که تغییرات هورمونی در تمام خانم ها صورت می پذیرد و تنها گروه های خاصی از آنها دچار افسردگی می شوند ما نمی توانیم تغییرات هورمونی را تنها عامل بروز افسردگی بدانیم؛ مسائل ژنتیکی و وراثتی و دلایل بیشمار دیگری نیز در این امر دخیل هستند.
بارداری
بارداری به نوبه خود باعث بروز افسردگی نمی شود. اما روند چشمگیر تغییر هورمون ها که در دوران بارداری همراه با کارهای خانه و بیرون و روابط مختلف ایجاد می شود؛ که می تواند مستقیما سبب بروز افسردگی شود. برخی دیگر از دلایلی که می توانند شما را در دوران بارداری به سمت افسردگی بکشانند عبارتند از: افسردگی های قبلی مانند (PMDD)، دعواهای خانوادگی، فقدان حمایت اجتماعی، و احساس دل نگرانی در مورد امر بارداری. موضوعات دیگری که حول محور بارداری وجود دارد نظیر: ناباروری، سقط جنین و یا حاملگی ناخواسته نیز جزء عواملی به شمار می روند که افسردگی را افزایش خواهند داد.تشخیص افسردگی در زمان بارداری معمولا کار دشواری است، چراکه علائم آن با تغییرات طبیعی این دوران همخوانی دارد. از جمله این تغییرات می توان به تغییر ذائقه، خستگی، از خواب پریدن های مکرر و تغییر در خواست های جنسی بیمار اشاره کرد.
افسردگی پس از وضع حمل
هر چند یک نوزاد جدید می تواند خیلی جالب و سرگرم کننده باشد، اما تقریبا در حدود نیمی از خانم ها پس از به دنیا آمدن فرزندشان احساس ناراحتی، خشم و زود رنجی و تحریک پذیری شدیدی می کنند. این نوع احساسات کاملا طبیعی بوده و تقریبا در حدود یک تا دو هفته پس از وضع حمل از بین می روند. اما اگر اینچنین نشد و علائم خیلی حاد شدند؛ مثلا تا آنجا پیش رفت که شما دچار: ناتوانی در مراقبت از کودک، احساس استرس و اضطراب، اعتماد به نفس پایین، آشفتگی و بی قراری، فکر خودکشی شدید، بدون شک دچار افسردگی پس از وضع حمل هستید. این بیماری یک مورد کاملا جدی است که نیازمند درمان و معالجه فوری می باشد. این بیماری به دلیل نوزاد نورسیده شما ایجاد نشده است، بلکه دلیل اصلی ان نواسانات هورمونی است که تاثیر مستقیم بر روی حالات و خلق و خوی شما می گذارد.
یائسگی و پیش یائسگی
ریسک افسردگی در زمان یائسگی به دلیل بروز نواسانات بیش از اندازه در سطح هورمون ها، و همینطور پس از یائسگی به دلیل کاهش بیش از اندازه سطح هورمون استروژن افزایش پیدا می کند. البته بسیاری از خانم ها با اینکه دچار علائم ناخوشایند دوران یائسگی می شوند بازهم مبتلا به افسردگی نمی شوند، اما برای خانم هایی که برای مدت زمان زیادی در خوابیدن مشکل پیدا می کنند و یا سابقه قبلی این بیماری را داشته اند ریسک بالایی در ابتلا به افسردگی وجود دارد. بیرون آوردن کامل رحم نیز که در نهایت منجر به یائسگی می شود سبب بروز علائم حادتر و در آخر افسردگی می شود.
عوامل اجتماعی و فرهنگی دخیل در افسردگی
افسردگی در خانم ها تنها مربوط به دلایل زیست شناختی و بیولوژیکی نمی شود. استرس های ناشی از زندگی اجتماعی و فرهنگی نیز نقش مهمی را در این زمینه بازی می کنند. هر چند آقایون نیز تحت فشار چنین استرس هایی قرار دارند، اما باز هم میزان این فشار در خانم ها بیشتر است. به عنوان مثال اکثراً خانم ها باید بار مسئولیت خانه و محیط کار را با هم به دوش کشند. خانم ها معمولا درآمد های پایین تری نسبت به آقایون دارند، به تنهایی از فرزندان خود مراقبت می کنند و سابقه آزار و اذیت جنسی را نیز تجربه کرده اند، که همه این موارد منجر به ایجاد افسردگی در فرد می شوند، به ویژه در خانم هایی که قبلا پیشینه این بیماری را داشته اند.
قدرت و شرایط نابرابر
به طور معمول خانم ها در آمد کمتری نسبت به آقایون دارند. شرایط نامساعد اقتصادی آنها را دچار استرس می کند، اغلب نگران آینده هستند و همین امر باعث می شود تا کمتر در متن جامعه قرار بگیرند و دسترسی کمتری به مداوای پزشکی داشته باشند. درصد کمی از خانم ها نیز از استرسی که تبعیض نژادی به آنها می دهد، رنج می برند. این مقوله، احساسی به شما می دهد که گویا هیچ گونه کنترلی بر روی زندگی خود ندارید. این امر شما را به سمت نافعالی جنسی، منفی گرایی و فقدان اعتماد به نفس سوق می دهد که تمام موارد در نهایت منجر به افسردگی می شوند.
فشار کاری
خانم هایی که در خارج از خانه کار می کنند باز هم کارهای زیادی در خانه برای انجام دادن دارند. به این معنا که در طول هفته ساعات بیشتری را نسبت به آقایون، صرف برآورده کردن خواست های دیگران می کنند. بسیاری از خانم هایی که به تنهایی در حال بزرگ کردن فرزندانشان هستند، گاهی اوقات مجبور می شوند چندین شغل را با هم انجام دهند تا مخارج خانواده درآید؛ این کار باعث افزایش چالش ها و استرس های یک خانم می شود. برخی از خانم ها نیز باید هم از فرزندان نوجوان و جوان خود مراقبت کنند هم از افراد مسن و از کار افتاده فامیل. این امر شما را حتما به سوی افسردگی سوق خواهد داد.
سوء استفاده های جسمی و جنسی
خانم هایی که در معرض تجاوز قرار گرفته اند و یا در کودکی آزار و اذیت شده اند، در معرض خطر افسردگی قرار دارند. خانم هایی که در زمان نوجوانی و جوانی مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفتنه اند نیز ریسک بالاتری در ابتلا به افسردگی دارند. هر چند سوء استفاده های جنسی در مردان و پسرهای جوان نیز مشاهده می شود، اما شیوع آن در بانوان و دخترها خیلی بیشتر است. همچنین خانم هایی که در بزرگسالی متحمل آزار و اذیت جسمانی، احساسی و یا جنسی شده اند، باز هم دچار افسردگی میشوند.
بیشتر بخوانید: از حسادتهای زنانه چه می دانید؟