قانون سکوت و عدم مداخله
عدم مداخله در قانون سکوت
ما آزادی تجربه این مشکلات را به او میدهیم اگر او در خواست یاری و همدردی کند ، حال به طریقی اجازه داریم به او کمک کنیم ولی مسلمآ نباید در مشکلات شخصی کسی مداخله کرده و آنهارا با گفتن اینکه “من برای درمان او دعا میکنم” به دوش خود بکشیم ، ما قانون روح را می آموزیم . گرفتاری هایی که ما داریم نتیجه اعمال خودمان هستند و ناشی از بی توجهی نسبت به قوانین معنوی اند،چه ما آگاه باشیم یا نباشیم،این قوانین عمل میکنند ، به بیان ساده تر: وقتی کسانی را که دچار انواع سختی ها و مشکلات هستند می بینیم می توانیم محبت نشان دهیم.
ولی این راهم میدانیم که در نقطه ای در مسیر زندگی خود این افراد بوده اند که با کارها و تلاش هایشان این مشکلات وسختی ها را بسوی خود کشانده اند،ما به آنها اجازه می دهیم تا در آزادی کامل این مشکلات را داشته باشند،اگر زمانی از ما درخواست کمک و یا همدردی کردند میتوانیم چنین کنیم، ولی هیچ وقت درمشکلات دیگران دخالت نمی کنیم وآن مشکلات را به گردن نمی گیریم و نمی گوییم که مثلاً من پول درمان بیماری ات را می دهم .
ما به قوانین روح الهی واقفیم هرکسی که قوانین معنوی را نقض کند،حتی اگر در جهالت باش د باید بهای آنرا بپردازد .
این بالاترین تمام قوانین است . با دیگران همان گونه رفتارکن که میخواهی باخودت رفتار کنند بدین معنی که اگر من نمی خواهم آدمها بدون اجازه در زندگی ام مداخله کنند باید نسبت به دیگران این قانون را رعایت کنم، یعنی اگر دوست نداری کسی در زندگی ات فضولی کند، پس تو هم باید چنین حق و امتیازی را برای دیگران قائل شوی.
قانون عدم دخالت مسئولیت روح در زمینه عدم دخالت در امور روح های دیگر و قائل شدن آزادی برای آنان است، دخالت کردن معمولا نشان دهنده فقدان عشق است و نشانه های دخالت اغلب عبارتند از: بی صبری و پند دادن ناخواسته به دیگران ، افراد خیرخواه که اغلب هم بی صبر هستند گاهی قانون عدم دخالت را فراموش می کنند ،یک وجود معنوی هرگز نباید به حریم شخصی دیگران تجاوز کند، حتی اگر برای امرار معاش خود باشد ، ما هرگز این حق را نداریم که دانش و عقاید خود را به دیگران تحمیل کنیم، دیگران نیز چنین حقی در مورد ما ندارند. این بخشی از آزادی روح است…
اصلاّ چرا یک ایده، باید سعی کند دیگران را تحت فشار قرار دهد آن هم خیلی ساده به این دلیل که احساس میکند چنین حقی دارد؟ این،یعنی زیر پا گذاشتن قوانین معنوی، ما حق نداریم خواسته خود را بدیگران تحمیل کنیم و اسمش را خواست خدا بگذاریم،یکی ازقوانین جهان معنوی این است که نمی توانید آزادی دیگران را، بگیرید و بعد هم انتظار آزادی برای خودتان داشته باشید ، بعضی شاید این را انگیزه ای خود خواهانه بنامند، اینکه شما به دیگران آزادی بدهید تا خودتان بتوانید از آزادی برخوردار باشید.خوب ، بله همین طوراست . زیرا ، قوانین معنوی ، خیلی دقیق است . این قوانین معنوی براساس قانون عشق استوارند ، یکی از برکات این دنیا ، و یا شاید بلاهای آن، این است که روح می تواند هر آنچه را می خواهد انجام دهد . او دارای اراده آزاد است.
قانون سکوت
این قانون به معنی سکوت در مورد هر آنچه میباشدکه ما بین استاد درون (خدای درون) و فرد می گذرد ولی آدم ها معمولآبه این قوانین بی توجهی میکنند ، خصوصآ اگر این آزمونها مربوط به خودشان باشد ، ما باید برای تحولات معنوی خودمان تلاش کنیم ، در طی مسیر ، تشویق کنندگانی برای هل هله وتشویق ما وجود نخواهند داشت .به سختی ممکن است هنگام تبعیت از قانون سکوت کسی از تجربیات نور و صوت ما با خبر باشد(درآینده پست دیگری درباره نوروصوت خواهیم داشت) قانون سکوت بسیار خوب است .
بهتر است مشکلات خود را بر آستین های خود آویزان نکنیم تا همه شاهد آن باشند و در موردش بحث کنند .اساتید میگویند: سخن چینی را فراموش کنید زیرا عملی وارسته و معنوی نیست . هرگاه شخصی میخواهد در مورد تجربیات شما بداند، شما نباید وارد بحث و توضیح مفصلی شوید، شما میتوانید ا ز قانون سکوت تبعیت کنید و به سادگی بگویید: اینکه من دارای چه تجربیاتی هستم، اهمیتی ندارد آنچه خودت تجربه می کنی مهم هستند، پرحرفی و یا پشت سردیگران حرف زدن، کارشریفی نیست ، کار معنوی ای نیست. این ، یعنی اینکه تمام این مفاهیم و امور ذهنی، هیچ معنایی برای ما ندارند، سکوت ، یکی از قوانینی است که در معنویات با آن آشنا هستیم .معنای آن خیلی ساده این است : اگر حقیقتی هست که از نظر معنوی ، خیلی خیلی برایت مهم است ، آن را نزد خودت حفظ کن این به معنای صحبت نکردن با دیگران و یا کمک نکردن به آنها نیست ولی اگر مطلبی خاص به شما داده شده درسی معنوی که برای آموختن نکته ای ازحقیقت برسر راه تان آمده، به محض اینکه متوجه اش شدید، چیزی در موردش به کسی نگوئید ، بگذارید روح الهی خودش همه چیز را برایتان فراهم کند.
زیرا دراین صورت،نکته آن درس را خواهید گرفت . ولی اگرچنین نکنید آن را هدر می دهید. آن درس، دود می شود و به هوا می رود.
اگر تلاش کنید تجربه خود را در قالب کلمات در آورید، این میتواند برای افرادی که حرفتان را باور ندارند و اطراف تان هستند مشکلاتی را ایجاد کند . آنها بخاطر تردید شان، هر کاری از دستشان برآید را انجام می دهند تا آن تجربه را برایتان نابود کنند،. بیش از این نمی توانیم روی قانون سکوت تأکید کنیم . فقط اینکه ، این قانون غالباً تنها عامل تعیین،کننده در این مورد است که چه کسی از نظر معنوی رشد و پیشرفت می کند، شاید بتوان گفت که دشوارترین آزمون، قانون سکوت است ، قانون سکوت ، اصلی معنوی است که مرز بسیار باریک و ظریفی را ایجاد می کند. اگر تجربه ای دارید که به دیگران در درک تجربه شان کمک میکند، می توانید تجربه خود را به روشی مناسب برای آنها تعریف کنید . در ضمن ، از این مسأله اطمینان حاصل کنید که تعریف کردن تجربه تان ، واقعاً به آن افراد یا فرد ، کمک میکند ما گاهی دوست داریم جلوی دیگران به پیشرفت معنوی خیالی خود ببالیم .خودتان وقتی زیادی بگویید می توانید متوجه مسأله شوید.
در این مواقع، معده تان منقبض می شود و احساس ناراحتی می کنید ، برای بعضی ها کلی طول می کشد تا به علائم بدن خود در برابر تأثیر کلماتشان بر دیگران واقف شوند . ولی می توانید آن را یاد بگیرید .هنگامی که به دیگران گوش می کنیم اگر آنها را با حکمت عظیم شان بمباران نکنیم ، آموختن قانون سکوت خیلی آسان تر می شود.
دم مزن تا بشنوی از دم ز نان * آنچ نامد در زبان و در بیان
دم مزن تا بشنوی زان آفتاب * آنچ نامد درکتاب و در خطاب
دم مزن تا دم زند بهر تو روح * آشنا بگذار در کشتی نوح
هم چنین سالک در وضعیت رویا انواع و اقسام دلایل آگاهانه و غیرآگاهانه را در مورد پیروی از قانون سکوت و صحبت نکردن از ارتباطش با استاد درون دریافت میکند ، بعنوان یک قاعده تجربی ، هر گاه سرعت زندگی درونی اش چنان بالا باشد که او نتواند تعادل ا ش را در زندگی بیرونی حفظ کند، میتواند سرعت تجربیات معنوی اش را با در میان گذاشتن آنها با کسی که با او هم عقیده و نزدیک است، کاهش دهد. وقتی خداوند پیام خود را در گوش مان نجوا میکند، باید این تجربه مربوط به جهان های درون را نزد خود نگه داریم وگرنه از ما گرفته می شود .دلیل قانون سکوت همین است: که اجازه دهیم بذر حقیقت در درون مان گل بدهد و به دنیا اجازه ندهیم تا آن را قبل از اینکه شکوفه هایش باز شود، ازما بدزدد ، بنابراین به یاد داشته باشید که اگر میخواهید همراه با این اساتید گام بردارید، حفظ قانون سکوت در زندگی درونی تان الزامی است.
سوال : پس اگر در معنویات پیشرفت نمیکنم آیا ربطی به قانون سکوت دارد؟
جواب: عموماً این مسأله دو دلیل دارد:
۱- مثلاً قانون سکوت زیر پا گذاشته میشود
۲- زندگی معنوی شخص وارد یکی از مراحل استراحت خود شده است .
توضیح بیشتر اینکه : این انسان ذاتآ چون از حقیقت گریزان هست بنابراین اگر استاد درون بلافاصله بعضی اسرار معنوی را برای فرد فاش کند شاید طرف پس بکشد بنابراین شخص مزبور بایستی زمانی را برای استراحت سپری کند تا آگاهی او به حدی برسدکه بتواند آن را جذب کند و علاوه بر آن ما انسانها نمیتوانیم به یک باره حجم بیشتری از اطلاعات معنویات را جذب کنیم خصوصآ آنهاییکه بار اولشان هست که با معنویات ناب آشنا میشوند.
و در تناسخات گذشته شان هیچ نشانه ای از وارد شدن فرد به حیطه معنویات وجود ندارد این است که استاد درون برحسب مقتظی نقاط استراحتی را برای فرد در نظر میگیرد.
بیشتر بخوانید: اساتید رویا ،اساتید درون