مروری بر زندگینامه بودا
بودا خود، آیین خود را مانند قایقی مینامد که برای چرخهشکنی و رسیدن به ساحل رستگاری به آن نیاز است. ولی پس از رسیدن به رستگاری دیگر به این قایق نیز نیازی نخواهد بود. رسیدن به ساحل رستگاری آدمی را به آرامش و توازن مطلق میرساند. آنجاست که شمع تمامی خواهشها و دلبستگیها خاموش میشود. به این روی، این پدیده را درسانسکریت نیروانا یعنی خاموشی مینامند.
سیدارتا در نپال کنونی بدنیا آمده. پس از زایش توجه پیشگویان به او جلب شد و پیشگویی ایشان بدینگونه بود که سیدارتا در آینده یا پادشاهی جهانگیر خواهد شد یا روحانی ای بیداردل که جهانیان را از خواب نادانی خواهد رهاند. پدر سیدارتا یعنی سودودانا شاه برای اینکه پسرش در راه اول قرار گیرد وی را در ناز و نعمت پروراند و در کاخهایی محفوظ قرار داد تا سیدارتا با رنجها و کاستیهای زندگی آشنایی نیابد.با اینحال سیدارتا از کاخ گریخت و با چهار منظره آشنا گشت: پیری، بیماری، مرگ و شخصی پارسا که در پی رهایی از رنجها بود. دیدن چهارمین منظره بر سیدارتا تأثیری ژرف نهاد و بر آن شد تا زندگی شاهزادگی را کنار نهاده و به جستجوی حقیقت بپردازد. پس از گذراندن مدتی با مرتاضان در جنگلها، آن راه را راه راستین حقیقت یابی ندانست و راهی میانه در پیگرفت.سیدارتا پس از شش سال آزمودن و پویش در مکانی بنام بودگایا زیر درختی بنام درخت بیداری (بودی) به مدیتیشن نشست و پس از چیرگی بر ترفندهای مارا، دیو دیوان، به بیداری رسید و بودا گشت. واژه بودا یعنی بیدار شده یا به عبارتی به روشنی رسیده است.
هنگامى که بودا به حقیقت دست یافت ، ابتدا به شهر بنارس رفت تا پنج تن از راهبان را که از وى روى برتافته بودند، بیابد. او مى اندیشید که این پنج تن مانند وى در جستجوى حقیقتند و تعلیم دادن ایشان از سایر مردم آسانتر است .و چون به بنارس پا نهاد آن پنج تن را دید که در میان بیشه اى نزدیک شهر نشسته اند و با هم سخن مى گویند.هنگامى که چشم آنان به بودا افتاد، به یکدیگر گفتند: (این سیدارتاست که مى آید؛ همان که دست از رهبانیت کشید؛ خوب است به او کارى نداشته باشیم .)
اما چون بودا به آنان نزدیک شد به وى سلام کردند و از او خواستند در کنارشان بنشیند. آنگاه از وى پرسیدند:(سرانجام ، حقیقتى را که مى جستى ، یافتى ؟) بودا گفت : (آرى ، آن را یافتم .)راهبان گفتند: (پس به ما بگو حقیقت و حکمت و راز هستى چیست ؟) بودا پرسید: (آیا شما به کارما یعنى قانون کردار ایمان دارید؟) گفتند: (آرى .) بودا گفت : (پس بدانید که همان سرآغاز حکمت و آگاهى از حقیقت است . از نیکو نیکو پدید مى آید و از بد بد. این نخستین قانون زندگى است و همه چیزهاى دیگر بر این قانون استوار است .)
گفتند: (این که تازگى ندارد.) گفت : (اگر چنین است قربانى ، دعا و تضرع به درگاه خدا عاقلانه نیست .)
راهبان پرسیدند: (چگونه ؟) بودا پاسخ داد: (زیرا آب همیشه سراشیبى مى رود، آتش همیشه داغ است و یخ همواره سرد. اگر براى همه خدایان هندوستان هم دعا کنیم ، آب هرگز سربالا نمى رود و آتش سرد و یخ گرم نمى شود. زیرا در زندگى قانونهایى یافت مى شود که همه چیز بر آنها استوار است . از این رو، کارى که انجام گرفت ، قابل ابطال نیست و دعا و قربانى براى خدایان نیز سودى ندارد.)
آنان با این سخن موافقت کردند و بودا افزود: (اگر این سخن درست است ، کتاب وداها که به مردم راه و رسم دعا و قربانى را مى آموزد، درست نیست و برخلاف گفته پیشوایان دینى ، من اعلام مى کنم که وداها مقدس نیستند.) راهبان از این جراءت بسیار شگفت زده شدند و از بودا پرسیدند: (تو مى گویى برهما هنگام آفریدن جهان مردم را به طبقات گوناگون تقسیم نکرده است ؟) پاسخ داد: (اصلا من باور ندارم برهما چیزى را آفریده باشد تا جهان آفریده او باشد.) آنان پرسیدند: (پس جهان ساخته کیست ؟) بودا پاسخ داد: (به نظر من جهان ابدى است و آغاز و انجامى ندارد. دو چیز است که بایستى از آن پرهیز کرد: یکى زندگانى پر از لذت که زاییده خودخواهى و فرومایگى است و دیگر زندگى پر از رنج و خود آزارى که آن نیز سودى ندارد و هیچ یک از این دو به نیکبختى منجر نمى شود.) سرانجام راهبان از بودا پرسیدند: (پس راه درست کدام است ؟) پاسخ داد: (راه میانه ، میان لذت و رنج است که از راه هشتگانه به دست مى آید.)
بودا در مدت 40 سال با مسافرتهاى فراوان ، آیین خود را در سراسر هندوستان تبلیغ کرد و به تربیت شاگردان همت گماشت که برجسته ترین آنان آنندا (Ananda) بود. وى سرانجام در هشتاد سالگى در حدود سال 483 ق .م . به نیروانا پیوست .
بودا می گفت که علت رنج کشیدن ،تمنا است ؛.تمنا و تمایل به زندگی و بدست آوردن چیزهای بسیاراحساسات قدرتمندی چون عشق دنیوی ، نیز باعث رنج کشیدن میشود به دنبال این طرز تفکر ، بودا چهار اصل را بنیان گذارد:
اول آنکه رنج جزء جدایی ناپذیر تمامی مراحل طبیعی زندگی است : تولد ، بیماری ، پیری و مرگ
دوم ، تمنا باعث رنج است
سوم ، برای غلبه بر درد و رنج می بایست از تمامی تمنا ها وخودخواهی ها دور شد
چهارمین اصل به بیان چگونگی دست یافتن به سه اصل قبلی پرداخته است
روشی که بودا به تعلیم عقاید خود می پراخت به “راه هشتگانه” شهرت دارد
که طبق آن می بایست هشت عمل صحیح را پیش گرفت
پندار نیک
هدف درست
گفتار نیک
رفتار نیک
شغل درست
تلاش صحیح
تفکر صحیح
و مد ی تیشن
بودا بقیه عمر را به مسافرت و نشر افکار خود پرداخت و مردم هند را تعلیم داد .وی طبقه بندی مردم را بر اساس اصول مذهب هندو مردود می دانست از آنجا که پیروی از آیین هشتگانه بودا در میان مردم مشکل است
.راهبان بودایی به رهبانیت و ترک دنیا می پردازند هدف روحانیون مذهب بودا ، رسیدن به “نیروانا” یا همان عالم صلح و آرامش و آسودگی از رنج است
دیدگاهتان را بنویسید