چگونگی ایجاد حس همکاری بین کارکنان
تا شاید مسئله جالب تری را جایگزین لحظات خاکستری جلسه کنند. در واقع همکاری و مشارکت یک عامل کلیدی موفقیت در هر کاری است که گروهی انجام شود؛ اما وارد کردن اجباری آن در محیط شرکتی که هنوز آمادگی آن را ندارد، به هیچ وجه بازدهی نخواهد داشت.برای آماده کردن محیطی مناسب برای تلاش جمعی مثل همکاری در شرکت، باید اصلاح را از سطح فردی شروع کرد.
یک جمله کلیشه ای می گوید که ما باید «به خودمان بنگریم نه به اشتباهات دیگران» و این موضوع نسبتا صحیح است.اصلاح فرآیندی ساده از اتخاذ عادات ساده جدید است که به رشد فردی شما در محیط کاری تان کمک می کند. من این کار را انجام داده ام و در زمینه عمل به سلسله مراتب و اصطلاحات اداری نامحتمل ترین فرد بودم. اصطلاح شستشوی مغزی نباید به بخشی از دیدگاه تان بدل شود. این چهار مورد زیر مواردی بودند که برای من کارساز بودند.
1- دانش
یکی از بهترین مزایای زندگی در این دوره این است که شما می توانید تنها با حرکت ساده انگشتان تان به دانش جمعی تمام انسان هایی دست پیدا کنید که قبل از شما در این دنیا زندگی کرده اند. شما می توانید به کمک دوره های آموزشی رایگان آنلاین، دانشی بیش از آنچه در دانشگاه آموخته اید، کسب کنید.
دوره های آموزشی رایگان درهمه جای اینترنت پیدا می شوند و آموزش همه چیز، از اصول کارآفرینی گرفته تا اقتصاد مشارکتی، از برنامه نویسی گرفته تا فیزیک کوانتوم و حتی نوشتن یک مقاله اصولی را نیز دربر می گیرند. مغز هم مانند دیگر عضلات بدن است. اگر از آن استفاده نکنید، از دست اش می دهید.
2- نگرش
حفظ رویکردی مثبت در اداره برای شما، همکاران تان و اداره امری حیاتی است. اگر تمام آنچه می شنوید و احساس می کنید بازخوردی از نگرش های منفی باشد، محیط اداره برای شما به جهنمی از استرس تبدیل خواهد شد.با اینحال، گاهی اوقات حفظ رویکرد مثبت با وجود فشار زیاد ناشی از کارهای روزمره و ارتباطات، کار سختی خواهد بود. آنجاست که باید جریان انرژی تان را به وسیله یک مراسم صبحگاهی تقویت کنید و میزان اندروفین را به حداکثر برسانید.یک صبحانه طبیعی داشته باشید، 10 دقیقه ورزش کنید. یک هدف مهم برای هر روز مشخص و به آن دست پیدا کنید. همچنین می توانید یک موسیقی آرام و زیبا برای خودتان بگذارید
3- عملکرد
حفظ نرخ کارآیی بالا چیزی است که در ازای آن حقوق می گیرید. مهمترین جنبه کاری شما این است که به صورت مستمر بازدهی خود را حفظ کنید و اجازه ندهید تا استانداردهایتان پایین بیایند.با یک جستجوی ساده در گوگل هزاران مقاله پیدا می کنید که به شما می آموزند چگونه در ده مرحله بازدهی خود را افزایش دهید. تمام آن مقالات یک نکته مشترک دارند: با تمرکز زیاد و نامنقطع کار کنید و به دفعات کم استراحت کنید.از تایمر استفاده و برای یک ساعت کار کنید؛ سپس پنج دقیقه به خود استراحت دهید و دوباره مرحله قبلی را تکرار کنید. این یک عادت ساده است که در عین حال می تواند زندگی تان را دستخوش تغییرات بزرگی کند.
4- قابلیت اطمینان و پاسخگویی
کارفرمایان می دانند که هر کسی روز بد و محدودیت های خود را دارد. از هیچ کس انتظار نمی رود که در 100 درصد اوقات 100 درصد بازدهی داشته باشد اما دیر کردن از زمان موعد و ارائه کار نامناسب عادتی است که به منزله خودکشی شغلی به حساب می آید.اطمینان حاصل کنید که کارهایتان را سر موعد انجام می دهید و کاری ارائه دهید که به انجام آن افتخار کنید. اگر خرابکاری کردید، بهتر است قبل از آنکه انگشت های اشاره شما را نشان دهند،
خود به شکست تان اعتراف کنید. هیچ کس از افرادی که از زیر کار درمی روند خوشش نمی آید؛ پس مسئولیت کارهایتان را به عهده بگیرید.زمانی که این عادات را در خود تقویت کردید، می توانید مدیریت گروه را در دست بگیرید. به زودی چرخدنده های همکاری و مشارکت شروع به چرخش خواهند کرد و هر کس که از آن تبعیت نکند، کنار گذاشته خواهد شد. اتخاذ عادات خوب نکات بسیاری در مورد نحوه کسب و کار شما نشان می می دهد و این تنها به وسیله تکرار کردن چند کلمه آشنا در زمینه تجارت به دست نمی آید.
کارمندهای عالی در سه زمینه بسیار بهتر از کارمندهای خوب عمل میکنند:
ابتکار عمل
به طور کلی ابتکار عمل، به فکر و عملی گفته میشود که بدون دخالت دیگران انجام شود. بهعبارتیدیگر، ابتکار عمل توانایی ارزیابی شرایط و تشخیص درست به صورت مستقل و همچنین اشتیاق برای گرفتن مسئولیت زودتر از دیگران است. کسی که ابتکار عمل دارد تعهد بالایی از خود نشان میدهد؛ تعهد بالا در قبال شرکت،
مشتریان، مشکلات و فرصتها. هنری فورد بنیانگذار شرکت ماشینسازی فورد اعتقاد دارد ابتکار عمل یکی از ارزشمندترین قابلیتها است و تفکر بالایی میطلبد. ابتکار عمل از ریشه لاتین و به معنای آغاز است. ابتکار عمل میتواند مشکلات را رفع و فرصتهای آینده را پیشبینی کند؛ بنابراین هر چه تعداد کارمندانِ با ابتکار عمل را در شرکت خود زیاد کنید، راحتتر میتوانید موانع پیشرفتتان را برطرف نمایید.
بلندپروازی
بلندپروازی به معنای بالابردن سطح نگرش به سطحی فراتر از چیزی که میتوان به آن رسید است. یک شرکت نمیتواند بلند پرواز باشد مگر اینکه تعداد قابلقبولی کارمندِ بلندپرواز در اختیار داشته باشد. نکتهای که در مورد بلندپروازی وجود دارد این است که حتی اگر به آن حدی که برای خود تصور کردهاید نرسید، به طور قطع به موقعیتی دست پیدا میکنید که از حالتی که بلندپروازی نداشته باشد بسیار بهتر خواهد بود.
اگرچه تصور عموم این است که بلندپروازی فقط مربوط به نتیجه گرفتن است، ولی باید بدانید در مورد تلاش و اخلاقیاتِ کار نیز باید بلندپروازی وجود داشته باشد. آیا کارمندان شما بلندپروازانه کار میکنند یا اهداف بلندپروازانه دارند؟ آیا بلندپروازی در اهداف باعث میشود که آنها پشتکار بیشتری از خود نشان دهند؟ آیا آنها در همه کارها بلندپرواز هستند؟
پیشرفت
کارمندان همیشه فکر میکنند که شما سال آینده بیشتر از امسال به آنها حقوق خواهید داد ولی از دیدگاه صاحب شرکت به قضیه نگاه کنیم، متوجه میشویم که صاحبان شرکت فقط تمایل دارند به کارمندانی که در سال آینده عملکرد بهتری دارند حقوق بیشتری بدهند. این نکته را کارمندان عالی بسیار بهتر از کارمندان خوب متوجه میشوند. برای همین همیشه سعی میکنند ارزش خود را بالا ببرند؛ سعی میکنند قابلیتهای خود را بهبود ببخشند؛ یاد میگیرند با وسایل و امکانات جدید بازدهی خود را افزایش دهند و برای ارتقای سطح علمی خود در دورههای آموزشی شرکت میکنند.
اینها مشخصههای افراد عالی است.
بعضی وقتها چارهای نیست جز اینکه با یک کارمند عالی کار خود را شروع کنید
تقریبا در تمامی کسبوکارها، در مقطعی از زمان، یک کارمند عالی به کار ملحق شده است. خیلی از مواقع این کارمند عالی در نگاه اول یک کارمند عادی به نظر میرسد. شاید این کارمند عالی یک فارغالتحصیل جوان باشد؛ شاید هم یک مادر که سالها خانهدار بوده؛ حتی ممکن است شخصی باشد که سابقه کاری چندان درخشانی نداشته است ولی هرچه باشد، این کارمند عالی وارد کار میشود و کسبوکار را روبهجلو حرکت میدهد. یک ضربالمثل قدیمی میگوید:
«وقتی به یک برکه بیجان و قدیمی یک قورباغه جدید هدیه دهید، برکه نیز جدید خواهد شد.»این ضربالمثل دقیقا در مورد کسبوکار صادق است. تقریبا همه کارآفرینان موفق موفقیتهای خود را مدیون یک یا دو کارمند عالی هستند که به خصوص در اوایل کار به گروه اضافه شدند. به طوری که عملکرد و کارایی آنها فرهنگ و برخوردها را در شرکت تغییر داده و انتظارات را نیز بالا برده است. این نوع کارمندان به مدیران خود امید و اعتمادبهنفس میدهند.
در نتیجه مدیر احساس میکند که سنگینی کار فقط روی دوش خودش نیست.یک نکته کوچک: جالب است بدانید طبق نتایج تحقیقات، این نوع کارمندان معمولا کارمندانی بودند که در ابتدا نه درجههای کاریِ بالایی داشتند و نه حقوق بالایی میطلبیدند. ما این قضیه را در بسیاری از شرکتها مشاهده کردیم.در صورت درست مدیریت کردن کارمندان، هر شرکتی قابلیت پیشرفت را پیدا میکند و آمار غیبت از کار، جابهجایی کارمندان و اتفاقات ناگوار کمتر میشود.
از طرفی دیگر با مدیریت درستِ کارمندان، رضایت مشتریان، بهروری و سود نیز بیشتر میشود.مدیران خوب از کارمندانشان کار بهتری میکشند؛ بنابراین حتی یک قدم کوچک در زمینه مدیریت صحیح، میتواند در یک سازمان تغییرات بزرگ و مثبتی را منجر شود. وقتی به دقت شرکتهای موفق و درحال پیشرفت را بررسی میکنیم متوجه میشویم که این شرکتها از مدیران بسیار خوبی برخوردار هستند.