داستان دخترک و گردنبند یاقوت و بی دست و پا
داستان دخترک و گردنبند یاقوت و بی دست و پا
دختر خردسالی وارد یک مغازه جواهر فروشی شد و به گردن بند یاقوت نشانی که در پشت ویترین بود اشاره کرد و به صاحب مغازه گفت: «این گردن بند را برای خواهر بزرگم می خواهم.
ارسال شده توسط admin
778 بازدید