داستان اشک پدر و رازی برای شادی
داستان اشک پدر و رازی برای شادی
هر وقت پدرم این ترانه را می خواند که «وقتی بچه بودی، عادت داشتی روی دوشم بنشینی، پدر نردبان بچه هایش است…» دلم می گرفت و برای پدرم غصه می خوردم.
ارسال شده توسط admin
767 بازدید